صفحه اصلی | اخبار | سوالات متداول | ارتباط با ما

شهید مطهری و تربیت جسم

مسئله اول اين است كه آيا اسلام طرفدار پرورش جسم است يا طرفدار تضعيف جسم؟ آيا اسلام طرفدار تن پرورى است يا مخالف تن پرورى؟ (پرورش جسم، تعبير ديگرش تن پرورى است). اينجا دو مطلب است، و اين تعبيرات گاهى موجب اشتباه مى‏شود.

اسلام طرفدار پرورش جسم است با اينكه مخالف تن پرورى به مفهوم مصطلح ادبى آن است. آيا روش انسان از نظر اسلام بايد چنان باشد كه جسمش سالم باشد، حداكثر رشد را داشته باشد، بيماريها، آفتها و آسيبها به آن وارد نشود؟ يا اسلام مى‏گويد: نه، جسم مثل خانه‏اى است كه هرچه انسان به ويرانى‏اش كمك كند يا به حال خودش بگذارد بهتر است؟

يك ساختمان را، يك وقت شما رعايت مى‏كنيد، از باد و باران و برف حفظ مى‏كنيد و حداكثر كوشش را براى حفظش به عمل مى‏آوريد و يك وقت به حال خودش مى‏گذاريد، هرچه پيش آمد آمد، خراب هم شد اهميت ندارد.جاى شك و ترديد نيست كه تعليمات اسلام براساس حفظ و رشد و سلامت جسم است.

علت حرمت بسيارى از امور، مضر بودن آنها به حال بدن است. يكى از مسلّمات فقه اين است كه بسيارى از امور به اين دليل تحريم شده‏اند كه براى جسم انسان ضرر دارند، و يك اصل كلى براى فقها مطرح است كه هرچيزى كه محرز بشود كه براى جسم انسان مضر است- ولو هيچ دليلى از قرآن و سنت نداشته باشد- قطعاً حرام است.

البته اين را هم مى‏گويند كه زيانها بعضى معتدٌ به هستند و بعضى غير معتدٌ به يعنى زيان آنقدر كم است كه قابل اعتنا نيست. اسلام در تكاليف خود حَرَج ايجاد نمى‏كند؛ يعنى اين مقدارها را از نظر اسلام تحريم نمى‏كنند، به صورت مكروه ذكر مى‏شود يا مى‏گويند تركش مستحب است. ولى اگر يك چيزى زيانش‏قطعى باشد و مسلّم بشود كه زيان دارد، از نظر اسلام قطعاً حرام است.

و اگر فقها در بعضى مسائل فتوا نداده باشند، از اين لحاظ است كه به جنبه مطلب واقف نيستند، يعنى مطلب برايشان روشن نيست كه آيا واقعاً ضرر دارد يا ندارد.

مثلًا فتوا در مسئله كشيدن ترياك، چنانكه مرحوم آقا سيدابوالحسن در رساله وسيلة النّجاة ذكر كرده چنين است: يك وقت مى‏گوييم كه يك پُك به ترياك زدن چطور است (نه به صورت عادت درآمدن)؟ چون بر مقياس ضرر است و اين آن مقدارِ معتدٌ به نيست پس حرام نيست، ولى عادت كردن يعنى ترياك كشيدن به گونه‏اى كه منجر به عادت شود و نيز هر مقدمه‏اى كه موجب اين عادت گردد حرام است. و حال آنكه ما نه در قرآن چيزى در مورد ترياك داريم و نه در سنت.

معتاد شدن به ترياك را فقط به اين دليل مى‏گويند حرام است كه زيان دارد. يا مثلًا هروئين كه يك مسئله جديدى است و در قديم نبوده، چون محرز است كه يك امرى است كه قطعاً زيان دارد، در حرمتش هم شكى نيست. در مورد سيگار و قليان نيز به همين ترتيب استدلال مى‏شود.

كلىِ آن اين است كه هر چيزى كه زيان دارد حرام است. ممكن است يك فقيهى خودش قليان و سيگار هم بكشد، ولى او فكر نمى‏كند كه يك چيز پرضررى است.اما فقيه ديگرى كه به ضررهاى ايندو آگاهتر است و برايش محرز است كه واقعاً كشيدن آنها صدمه زدن به بدن است، عمر را كوتاه مى‏كند، به سلامت لطمه وارد مى‏آورد، و خلاصه برايش محرز است كه اعتياد به سيگار ضرر دارد، فتوا مى‏دهد كه حرام است.

خود همين آقايان هم كه اعتياد دارند، وقتى مريض مى‏شوند و به طبيب مراجعه مى‏كنند و طبيب به آنها مى‏گويد سيگار ضرر دارد، مى‏گويند چون طبيب گفته، من شبهه مى‏كنم و ديگر حرام است و نمى‏كشم. اصلِ كلى است، به خصوصيات مسائل كارى ندارم. اين اصل كلى در اسلام هست كه هر چيزى كه براى جسم انسان زيان داشته باشد حرام است.

و برعكس، در سنت زياد مى‏بينيم كه خوردن فلان ميوه يا فلان سبزى مثلًا مستحب است چون دندانها را محكم مى‏كند، ديگرى فلان بيمارى را از بدن بيرون مى‏برد. و اين موارد در سنت زياد است كه ملاك يك حرام يا يك مستحب و يا يك مكروه، زيان رساندن يا مفيد بودن و يا مفيد نبودن است.

فلان چيز چون براى معده خوب است مستحب است.بنابراين پرورش جسم در حدود پرورش علمى، بهداشت، سلامت و تقويت‏ جسم كه جسم نيرو بگيرد، يك كمال است.

مى‏دانيم همه كسانى كه از نظر بدن نيرومند بوده‏اند، اين نيرومندى برايشان كمال شمرده شده است. مثلًا اميرالمؤمنين نيرومند بوده و نيروى بدنى داشته است و اين جزء كمالات آن حضرت است.

پرورش جسم و تن پرورى‏

ممكن است بگوييد اگر اسلام طرفدار رشد جسم است، پس چرا اينقدر مى‏گويند تن پرورى بد است؟ تن پرورى‏اى كه بد است غير از پرورش تن به معنى بهداشت است. آن تن پرورى در واقع نفس پرورى است كه اغلب بر ضد بهداشت جسم و پرورش جسم- به اين معنا كه گفتيم- مى‏باشد.

آن تن پرورى كه بد است معنى‏اش اين است كه انسان نفس پرور و شهوتران باشد، يعنى هميشه دنبال تمايلات نفسانى خود باشد، و ربطى به مسئله رشد جسم ندارد. و اتفاقاً قضيه درست برعكس است، يعنى اگر انسان زياد دنبال پرورش تن به معنى نفس پرورى برود به جسمش زيان مى‏رساند.

آدم نفس پرور فقط درباره شكمش فكر مى‏كند كه لذت شكم را هرچه بيشتر ببرد، و شك ندارد كه كسى كه مى‏خواهد جسمش را سالم نگه دارد نمى‏تواند اين‏جور باشد، بلكه بايد با شكم پرستى مبارزه كند. يك آدم تنبل و تن پرور دنبال لذتهاى ديگر است. شب تا صبح نمى‏خوابد براى اينكه در فلان مجلس عيش شركت كند، پدر جسم و اعصاب خودش را در مى‏آورد. اين تن پرورى به معنى نفس پرورى است و بر ضد پرورش جسم به معنى بهداشت جسمى مى‏باشد.

به هر حال آن تن پرورى كه اين همه در كلمات شعرا و عرفا و ادباى ما آمده است و تعبير ادبى فارسى هم هست- و در عربى نيز ممكن است در زبان شعرا آمده باشد- و آن را «تن پرورى» مى‏گويند چون شهوات مربوط به جسم است، آرى آن تن پرورى غير از مسئله رشد دادن و پرورش واقعى نيروهاى جسمانى است، و بلكه ايندو تا حدى بر ضد يكديگرند؛ يعنى اگر انسان بخواهد جسمش را پرورش دهد به اين معنى كه براساس طبيعت تكميلش كند و سلامتش را حفظ نمايد به گونه‏اى كه از آسيبها و بيماريها دور بماند و عمرش را طولانى كند، بايد با آن نوع تن پرورى كه نفس پرورى و شهوت پرورى است مبارزه كند.

در اين جهت من خيال نمى‏كنم نيازى به بحث باشد كه در تربيت اسلامى مسئله پرورش جسم جزء اصول است. عمده اين است كه درباره استعدادهاى‏ مخصوص انسان بحث كنيم. آنجاست كه ارزش يك مكتب بيشتر روشن مى‏شود
 
24 بهمن 1390 3:49 بعدازظهر

ارسال نظر

» لطفا کوتاه و در مورد اين مطلب بنويسيد.