صفحه اصلی | اخبار | سوالات متداول | ارتباط با ما

قداست و سابقه تاريخي مقام ابراهيم

مهدي پيشوايي ـ حسين گودرزي

ميقات حج
سال دوم شماره هفتم زمستان 1372


     از جمله آيات و نشانه هاي خداوند در روي زمين مقام ابراهيم است(1) و آن عبارت از سنگي است به مقدار يک ذراع در يک ذراع که اثر پاي حضرت ابراهيم در آن باقي است.(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فيه آيات بيّنات مقام ابراهيم... ، آل عمران: 97.

2 ـ در مورد نامگذاري مقام و باقي ماندن جاي پاي حضرت ابراهيم ـ ع ـ در سنگ مزبور سه وجه گفته اند:

الف: چون هنگام ساختن کعبه ديوارها بلند شد و دسترسي ابراهيم به آن دشوار بود، اسماعيل سنگي را که به مقام مشهور است آورد و ابراهيم روي آن مي ايستاد و خانه را مي ساخت و آن سنگ را همچنان گرد خانه مي گردانيد، تا آنکه روبروي در خانه خدا رسيد.

ابن عباس مي گويد: چون ابراهيم روي آن سنگ مي ايستاد، به مقام ابراهيم مشهور شده است. همچنين از او نقل شده است که چون ابراهيم روي آن سنگ ايستاد، دو پاي او در آن فرو رفت. (ازرقي، اخبار مکه، مکه مکرمه، دارالثقافة 1403 هـ . ق. ج1، ص 59; نظام الدين نيشابوري، تفسير غرائب القرآن، حاشيه تفسير طبري، بيروت، دار احياء تراث العربي، ج1، ص 395).

ب: آنگاه که به ابراهيم فرمان داده شد که به مردم اعلان حج کند، ابراهيم عرض کرد: پروردگارا! صداي من بر همگان نمي رسد، خداوند فرمود: تو اعلان کن، بر عهده من است که صداي تو را به همگان برسانم. ابراهيم بر فراز مقام قرار گرفت و مقام چندان مرتفع شد که از کوهها بلندتر گرديد و چون ابلاغ کرد سنگ تاب نياورد و دو پاي ابراهيم در آن فرو رفت. (ازرقي، همان مدرک، ج 2، ص 30; صدوق، علل الشرايع، قم، مکتبة الداوري، ص 423).

ج: بار دوم که ابراهيم از شام براي سرکشي به اسماعيل و هاجر به مکه آمد، همسر اسماعيل سنگي براي ابراهيم آورد که بر آن بايستد تا سرش را شستشو دهد، چون ابراهيم پا بر آن نهاد، پاي وي در سنگ فرو رفت و اثرش باقي ماند (مجمع البيان، طبرسي، تهران، مکتبة العلمية الإسلاميه، ج 1، ص 203).

برخي احتمال داده اند که حضرت ابراهيم در هر سه مورد، روي همين سنگ قرار گرفته است; يعني سنگي که همسر اسماعيل براي ابراهيم آورد تا بر آن پا نهد که سرش را شستشو دهد، همان سنگ را اسماعيل براي او آورد تا بر آن بايستد و خانه را بسازد و ابراهيم باز بر همان سنگ ايستاد و فرمان زيارت خانه خدا را ابلاغ کرد (نظام الدين نيشابوري، همان مدرک، ص 395).


صفحه 59


      مقام ابراهيم از جمله سنگهاي مقدس روي زمين است. روايت شده است که از سنگهاي بهشتي در روي زمين; يکي سنگ مقام و ديگري حجرالأسود است.(1) مقام از يادگارهاي حضرت ابراهيم ـ ع ـ است که هزاران سال بر آن گذشته و از حوادث گوناگون طبيعي و اجتماعي مصون مانده است، و چنانکه گفته شد قرآن آن را از آيات روشن خداوند مي داند.(2) اين حاکي از آن است که کساني که کعبه را مقدس مي دانستند، نشانه هاي ابراهيم، معمار کعبه را نيز ارج مي نهاده اند. از اين رو در حفظ و حراست شکل کعبه و آثار مربوط به آن، نهايت تلاش و جديت را نموده اند که از مهمترين آنها حجرالأسود و سنگ مقام است که چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، مورد توجّه و احترام و تقدّس بوده اند. اما سرگذشت اين دو اثر، متفاوت است; چون محل حجرالأسود از همان آغاز معين بود و در گوشه کعبه و کنار دَرِ آن کار گذاشته شده بود، در تغييراتي که در اثر حوادث و مرور زمان بر اين خانه پيش مي آمد محل آن تغيير نکرده است ولي در مورد مقام ابراهيم که در بناي کعبه جاي مخصوصي نداشته و در خارج و کنار کعبه بود دچار جابجايي شده است. از آنجا که اين تغيير در روايات و تاريخ مورد بحث قرار گرفته است و از طرفي در فقه شيعه واجب و از نظر اهل سنت مستحب است که نماز طواف، پشت مقام خوانده شود، سزاوار است اين موضوع مورد بررسي قرار گيرد که محل اصلي مقام کجا بوده و چرا و چگونه و به دست چه کسي تغيير مکان پيدا کرده است؟!

محل اصلي مقام

      در روايات بسياري از اهل سنت و شيعه و گزارش مورخان آمده است که:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابو علي الفضل بن حسن الطبري، مجمع البيان، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 1، ص 203; ازرقي، اخبار مکه، مکه، دارالثقافه، 1403 هـ . ق.، ج2، ص 29.

2 ـ آل عمران: 97.


صفحه 60


       کان المقام ملصقاً بالبيت ; مقام ابراهيم به خانه ]خدا[ چسبيده بوده است .(1)

      هنگامي که ابراهيم خانه را مي ساخت آنگاه که ديوارها بلند شد و دست ابراهيم به آن نرسيد، اسماعيل اين سنگ را براي او آورد و ابراهيم روي آن مي ايستاد و گرد خانه مي گشت و سنگهاي ديوار را کار مي گذاشت و آنگاه که بنا تمام شد، سنگ (مقام) را کنار خانه گذاشت. اين موضوع را سعيد بن جبير از ابن عباس نقل مي کند.(2) چسبيده بودن مقام به خانه خدا علاوه بر مآخذ اهل سنت در منابع و کتب شيعه نيز آمده است.(3)

      ازرقي در اخبار مکه از ابوسعيد خُدري نقل مي کند که ابراهيم مأمور شد مقام را قبله خود قرار دهد و آن را کنار دَرِ کنوني کعبه قرار داد و مدتها قبله بود و پس از آن اسماعيل نيز به جانب آن روبروي دَرِ کعبه نماز مي گزارد و مدتها قبله بود. پيامبر اسلام ـ ص ـ چون به مکه مي آمد، چنان روبروي کعبه قرار مي گرفت که مقام روبروي ايشان; ميان او و خانه واقع مي شد.(4)

      از آنچه گفته شد معلوم مي شود که قبله قرار دادن مقام، از زمان ابراهيم و اسماعيل تا زمان پيامبر ـ ص ـ سابقه تاريخي دارد. قرآن نيز مسلمانان را بدين معنا دعوت مي کند: مقام را جايگاه نماز قرار دهيد .(5) معلوم مي شود که مقام ويژگي و خصوصيتي دارد که بايد محل نماز و قبله نمازگزار باشد.

      بنابر اين مي توان از احاديث و گزارشهاي فراوان تاريخي، اطمينان پيدا کرد که جاي مقام، محل فعلي آن نبوده و نزديک دَرِ خانه و چسبيده به آن بوده است، چنانکه فأسي و فاکهي از مردم مکه نقل مي کنند که بين مقام و کعبه به مقدار عبور بزي فاصله بوده است.(6)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن سعد، طبقات، ج 3، ص 284; ابن حجر عسقلاني، فتح الباري، بيروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 169; فاکهي، اخبار مکه، مکه المکرمة، مکتبة و مطبعة النهضة الحديثه، ج 1، ص 454 و 455; ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم انتشارات اسماعيليان (افست)، ج 12، ص 75; جلال الدين سيوطي، تاريخ الخلفا، منثورات الشريف رضي(افست)، ص 137; رشيد رضا، تفسير المنار، بيروت، دارالمعرفه، ج 1، ص 462.

2 ـ ازرقي، همان کتاب، ج2، ص 32.

3 ـ صدوق، علل الشرايع، بيروت، دار احياء التراث العربي، ص 423; کليني، الروضة من الکافي، ترجمه کمره اي، تهران، کتابفروشي اسلاميه، 1397 هـ . ق. ج 1، ص 96 ـ 95; شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت ـ عليهم السلام ـ 1412 هـ . ق. ج 13، ص 350.

4 ـ ازرقي، همان کتاب، ص 30 و 31.

5 ـ و اتخذوا من مقام ابراهيم مُصلّي ; بقره: 125.

6 ـ فاکهي، همان کتاب، ج 1، ص 455; فاسي، شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، بيروت، دارالکتب العلمية، ج 1، ص207.


صفحه 61


تغيير محل مقام توسط چه کسي انجام پذيرفت؟

      اکنون که روشن شد مقام به بيت متصل بوده، بايد ديدمحلّ آن چگونه، چرا وبه وسيله چه کسي تغيير يافته و مقدار 27 ذراع ميان خانه و مقام فاصله ايجاد شده است؟ آنچه در گزارش مورخان و کتب حديث به دست مي آيد اين است که خليفه دوم محلِّ مقام را تغيير داده است. اين معنا گاهي در ضمن بيان حادثه اي طبيعي، به نام سيل ام نهشل نقل شده، و گاهي به عنوان ادليات و ابداعات و ابتکارات مهم عمر در دوران خلافتش، و گاهي بصورت گزارشي در باب مقام ياد شده است. ما براي اينکه همه جوانب تاريخي اين حادثه روشن شود هر سه گزارش را از نظر خوانندگان ارجمند مي گذرانيم و سپس به نقد و بررسي آنها مي پردازيم:

      1 ـ ابوالوليد ازرقي، مؤلف کتاب اخبار مکه، از پدربزرگ خود از داود بن عبدالرحمن از ابن جُريج از کثيربن کثيربن مطلب بن ابي وداعه سهمي(1) از پدرش و او از پدربزرگش نقل مي کند که مي گفته است: پيش از اين که عمر بن خطاب سنگ چين منطقه بالاي مکه را درست کند، از ناحيه درِ بني شيبه سيلاب وارد مسجد الحرام مي شد; آن چنان که اين در را در سيل ه نام گذارده بودند و گاهي مقام را از جاي خود مي کند و آن را کنار کعبه مي برد تا آن که به روزگار حکومت عمر بن خطاب سيلي آمد که به سيل ام نهشل معروف شد; زيرا ام نهشل دختر ابي عبيدة بن ابي احيحه، سعيد بن عاص را با خود برد و او در آن سيل غرق شد و مرد، اين سيل مقام را از جاي کند و برد و آن را در محله پايين مکه بدست آوردند و آوردند و به پرده هاي کعبه متصل کردند و در اين باره براي عمر نوشتند و او در حالي که از اين واقعه ترسيده بود در ماه رمضان به قصد عمره به مکه آمد(2) محل اصلي مقام را سيل از ميان برده بود و نشانه آن هم محو شده بود، عمر مردم را فراخواند و گفت شما را به خدا سوگند مي دهم هرکس اطلاعي از جاي دقيق مقام دارد مرا آگاه کند، مطلب بن ابي وداعه(3) سهمي گفت: اي اميرمؤمنان من مي دانم; زيرا از چنين پيشامدي بيمناک بودم و اندازه فواصل آن را تا حجرالأسود و حجر اسماعيل و چاه زمزم با نخ گرفته ام و در خانه ام موجود است، عمر به او گفت: همين جا بنشين و بفرست آن نخ را بياورند. چون نخ و ريسمان را آوردند و اندازه گرفتند جاي مقام همين جاي کنوني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ از راوياني است که برخي او را ضعيف و برخي قوي و مورد اعتماد دانسته اند، رک به: ميزان الاعتدال ذهبي، ج3، ص409، ذيل شماره 6948 ـ م.

2 ـ طبري مي گويد اين سيل در سال هفدهم هجرت بوده است.

3 ـ مطلب روز فتح مکه مسلمان شد، پدرش در جنگ بدر اسير شد، مطلب مدتي ساکن کوفه بود و سپس به مدينه برگشت، رک به: ابن اثير، اسد الغابه، ج4، ص 374 ـ م.


صفحه 62


تعيين شد، عمر از مردم ديگر هم پرسيد و با آنان مشورت کرد، گفتند: آري همين جا محل مقام است و چون اين موضوع ثابت شد و براي عمر مسلم شد; نخست براي آن پايه اي ساختند و سپس مقام را به جاي خود منتقل کردند که تا امروز همچنان بر جاي خود باقي است.(1)

      2 ـ مورخان و رجال نويسان اهل سنت در شرح زندگاني و خلافت عمر، بدون آن که به انگيزه کار، اشاره کنند، مي نويسند:

       هو (عمر) الّذي اخّر المقام الي موضعه اليوم و کان ملصقاً بالبيت ; عمر بود که مقام را به عقب کشيد و در محل کنوني قرار داد و قبلاً چسبيده به کعبه بود .(2)

      در منابع شيعه نيز تغيير محل مقام، به عمر نسبت داده شده است.(3)

      3 ـ فاکهي از سعيد بن جبير نقل مي کند: مقام ابراهيم کنار کعبه بود و هنگامي که ديوارها بالا مي آمد، روي بر آن مي ايستاد تا بر ديوارها مسلّط شود، و چون جمعيت زائران بسيار شد، عمر ترسيد که آن را پايمال کنند. از اين رو آن را به جايي که امروزه هست برگردانيد.(4)

       ابن حجر عسقلاني اين معنا را بدين گونه مطرح مي کند: چون عمر ديد ماندن مقام در محل اصلي موجب تضييق بر نمازگزاران و طواف کنندگان مي شود، آن را در محلي قرار داد تا رفع مشکل و تنگنا از حجاج بشود.(5)

انگيزه تغيير محل مقام؟

      از آنچه گفته شد معلوم مي شود که مقام ابراهيم بوسيله عمر جابه جا شده است اما اين که انگيزه او در اين کار چه بوده مورد اختلاف است:

      چنانکه گذشت، برخي اين تغيير را به حادثه سيل ام نهشل که شرحش گذشت مرتبط دانسته اند و غالباً چنين گفته اند:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اخبار مکه، ترجمه دکتر محمود مهدوي دامغاني، تهران، چاپ و نشر بنياد مستضعفان، 1368هـ . ش. ج2، ص327.

2 ـ فاکهي، همان کتاب، ج 1، ص 454; ابن سعد، همان کتاب، ج 3، ص 284; ابن ابي الحديد، همان کتاب، ج 12، ص75; ابن حجر عسقلاني، همان کتاب، ج 3، ص 169; سيوطي، همان کتاب، ص 137; رشيد رضا، همان کتاب، ج1، ص462; ازرقي، همان کتاب، ج 2، ص 32.

3 ـ صدوق، همان کتاب، ص 423; ابوالقاسم کوفي، الأستغاثة، ص 43; کليني، الروضة من الکافي، ترجمه کمره اي، تهران، کتابفروشي اسلامية، 1397 هـ . ق. ص 96 ـ 95; مظفر، دلائل الصدق، بيروت، دارالوفاء، ج3، ص 136.

4 ـ فاکهي، همان کتاب، ج 1، ص 454.

5 ـ فتح الباري، بيروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 169.


صفحه 63


       سيل مقام را جابه جا کرد، عمر آن را به اينجا که محل اصلي آن است برگردانيد.

      بايد ديد اين محل همان محل زمان رسول خدا است، يا اين که به محلي برگردانده که خود قبلاً به آنجا انتقال داده بود؟!

       ابن حجر از ابن عيينه نقل مي کند که مقام در زمان رسول خدا به خانه چسبيده بود و عمر آن را تغيير داد، پس از آن سيلي آمده، آن را برد و عمر به جايي که قبلاً تعيين کرده بود برگردانيد.(1)

      اين گزارش نشان مي دهد که پيش از واقعه سيل، عمر مقام را تغيير داده بوده و بعد از اين واقعه، آن را مجدداً به همان محل برگردانيده است.(2)

      چنانکه گذشت، عده اي ديگر براي تغيير محل مقام، توجيهي ديگر گفته اند: چون مقام پايمال نمازگزاران مي شد، عمر دست به اين تغيير زد، و براي اين که محل، براي طواف و نماز وسيعتر شود، مقام را به عقب برگردانيد.

      برخي از علماي اهل سنت، تغيير محل مقام توسط عمر را، با گزينش مقام ابراهيم بعنوان مصلّي (نمازگاه) ارتباط داده و گفته اند: نزول آيه: و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي موافق پيشنهاد عمر به پيامبر بوده است، چنانکه عبدالله بن عمر مي گويد: پيامبر دست عمر را گرفت و نزد مقام برد و فرمود: اين مقام ابراهيم است. عمر گفت: يا رسول الله چرا آن را مصلّي قرار نمي دهي؟ و بعد از آن آيه و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلي نازل شد.(3)

       ابن حجر تغيير محل مقام به وسيله عمر را به نزول آيه ياد شده چنين ارتباط مي دهد: چون به درخواست عمر، مقام، مصلّي شده بود، تغيير محل آن براي او آسان بود و آمادگي چنين کاري را داشت.(4) وي براي اين که کار عمر را شرعي قلمداد نمايد چنين اضافه مي کند: از اين که صحابه و تابعين هيچ گونه اعتراضي به اين اقدام نکردند، معلوم مي شود که اين کار مورد تأييد آنان بوده و مورد اتفاق و اجماع واقع شده است.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان.

2 ـ همان.

3 ـ ابن حجر، همان کتاب، ج 1، ص 69. البته در صفحات آينده خواهيم گفت که تغيير محل مقام، مورد اعتراض امامان معصوم و جانشينان واقعي پيامبر واقع شده است.

4 ـ همان.

5 ـ همان.


صفحه 64


نقد و بررسي گزارشها و اقوال

      در بدو نظر تشخيص واقعيت قضيه از ميان اين گزارشها و اقوال و رواياتي که پيرامون اين قضيه در منابع اهل سنت وارد شده، مشکل مي نمايد. از اين رو برخي از دانشمندان معاصر اهل سنت، در ارزيابي صحّتِ اين گزارشها، به زحمت افتاده و از ميان آنها گزارش نخست را برگزيده اند و نظريه دوم را از اين نظر بعيد شمرده اند که عمر، به خود جرأت و اجازه نمي داده که محل مقام را از جايي که زمان پيامبر ـ ص ـ و ابوبکر بوده، تغيير دهد.(1) و به نظر مي رسد نقل دوم درست باشد.

      ولي ارتباط اين موضوع با پيشنهاد عمر راجع به مقام و نزول آيه مربوط به مقام ابراهيم به اين مناسبت، مشکوک به نظر مي رسد; زيرا راوي اين روايت، عبدالله بن عمر است و به گفته دانشمندان علم حديث يکي از موارد، انگيزه جعل حديث فضائل افراد است. حال اگر فرزندي فضيلت پدر را نقل کند، جاي تأمل بيشتري است. از اين گذشته مفسّران گفته اند: سوره بقره (که آيه مزبور جزء آن است) در مدينه نازل شده است و اين آيه را استثنا نکرده اند. بنابر اين نزول آيه مربوط به مقام، ارتباطي با عمر نداشته تا ـ چنانکه ابن حجر عنوان مي کند ـ زمينه اي براي تسهيل تغيير محل آن باشد! تلاش افرادي مانند ابن حجر براي ارتباط اين دو موضوع با يکديگر، تلاش براي موجه جلوه دادن کار خليفه دوم به نظر مي رسد.

      در منابع و روايات شيعه، تغيير محل مقام توسط عمر، جزء بدعتهاي او شمرده شده است. بنابر اين اگر قضيه سيل ام نهشل درست باشد، معلوم مي شود سيل، مقام را بعد از تغيير محل آن توسط عمر، جابجا کرده و او آن را به محل قبلي برگردانيده است.

اعتراض امامان به تغيير محل مقام

      نقل شده است که روزي علي ـ ع ـ در حضور جمعي از اهل بيت و ياران خاص خود خطبه اي خوانده و ضمن آن، پس از برشمردن تحريفها و دگرگونيهايي که زمامداران پيشين ـ دانسته و آگاهانه ـ در احکام اسلام به وجود آورده بودند، اظهار نگراني کرد و فرمود: اگر من بخواهم امت اسلامي را به زمان رسول خدا برگردانم و آنان را وادار به اجراي صورت درست اين احکام کنم، سپاهيان من از اطرافم پراکنده مي شوند، و جز تعداد اندکي از شيعيان و کساني که موقعيت و فضيلت مرا مي شناسند، و امامتم را قبول دارند، کسي با من نمي ماند. امام در اين خطبه يکي از احکام تحريف شده را، تغيير

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حسين عبدالله سلامه، تاريخ عمارة مسجدالحرام، جدّه، 1400 هـ . ق. الکتاب العربي السعودي، ص150.


صفحه 65


محل مقام از محل زمان پيامبر اسلام ـ ص ـ معرفي فرمود.(1)

      امام صادق ـ ع ـ فرمود: چون خداوند به ابراهيم وحي نمود:

       و اذّن في الناس بالحج يأتوک رجالاً و علي کلّ ضامر يأتين من کلّ فجٍّ عميق .

       و مردم را به حج فراخوان تا پياده يا سوار بر شتران تکيده، از راههاي دور، نزد تو بيايند .(2)

      ابراهيم سنگي را که هنوز اثر پاهايش در آن است، برگرفت و آن را جنب خانه و چسبيده به آن قرار داد. سپس روي آن ايستاد و با صداي بلند آنچه را خدا فرمانش داده بود گفت. چون ندا داد، سنگ تاب نياورد و پاي ابراهيم در آن فرو رفت. ابراهيم پاي خود را بيرون کشيد و سنگ در همان محل باقي ماند. و چون بعدها جمعيت بسيار شد و مردم ازدحام آوردند ]پيشينيان[ رأيشان بر اين قرار گرفت که آن را در اين محل قرار دهند تا اين که محل طواف براي طواف کنندگان باز شود. چون خداوند محمد ـ ص ـ را مبعوث کرد او مقام را به جايي که ابراهيم قرار داده بود برگردانيد. تا زماني که رسول خدا زنده بود و زمان خلافت ابي بکر و آغاز خلافت عمر در همان محل قرار داشت، ليکن عمر گفت مردم در محل مقام ازدحام مي کنند، چه کسي جاي آن را در زمان جاهليت مي داند؟ مردي گفت: من محل آن را با معياري اندازه گرفته ام. عمر گفت آن نزد تو است؟ گفت: آري، عمر گفت: آن را بياور، و آنگاه دستور داد مقام را برداشته و به جايي که الآن هست انتقال دهند.(3)

تأثير فقهي جابجايي مقام

      جابجايي مقام توسط خليفه دوم موجب گشت که بعدها در ذهن و انديشه مردم در مورد نماز طواف، اين سؤال پيش آيد که تکليف نماز پشت مقام چگونه است؟ آيا خواندن نماز طواف در محل فعلي مقام صحيح است يا نه؟ بر اين اساس از امام رضا ـ عليه السلام ـ در اين مورد چنين سؤال مي شود: آيا دو رکعت نماز واجب طواف را پشت مقامي که الآن هست بخوانم يا جايي که در عهد رسول خدا ـ ص ـ بوده است؟ امام مي فرمايد پشت جايي که فعلاً مقام هست بخوان.(4)

      محمد بن مسلم مي گويد: ] از حضرت صادق يا باقر ـ عليهماالسلام ـ [ درباره محدوده طواف، در اطراف خانه خدا، محدوده اي که اگر کسي خارج از آن طواف کند، دور خانه طواف ننموده است، پرسيدم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کليني، الروضة من الکافي، ط 2، تهران، 1389 هـ . ق. دارالکتب الاسلاميه، ص 63 ـ 58.

2 ـ حج: 27.

3 ـ صدوق، علل الشرايع، نجف، مکتبة الحيدرية، ص 423.

4 ـ شيخ حرّ عاملي، همان مدرک، ج 13، ص 422، ح 18112.


صفحه 66


      امام فرمود: مردم در عهد رسول خدا ـ ص ـ بر گرد خانه و مقام طواف مي نمودند و شما امروزه ميان مقام و خانه طواف مي کنيد. محدوده طواف جايگاه فعلي مقام است، هرکس از آن تجاوز کند از جمله طواف کنندگان محسوب نمي شود. محدوده طواف در روزگار پيشين و امروزه يکي است: به مقدار فاصله بين مقام و خانه، از هر طرف. هرکس طواف کند و بيش از فاصله مذکور از خانه دور شود، خانه را طواف ننموده است; چونکه بر مسجد ]الحرام[ طواف نموده، نه بر دور کعبه. و چون در محدوده طواف، دور نزده است طوافش درست نيست.(1)

      بر اساس همين دلايل روايي، فقهاي معاصر شيعه در فقه استدلالي، در مورد محل نماز طواف تصريح مي کنند که بايد پشت مقام در محل فعلي، خوانده شود نه پشت محل مقام که در زمان پيامبر بوده است. به عنوان نمونه به نقل دو فتوا اکتفا مي کنيم:

      1 ـ چنانکه طواف حد معيني دارد، نماز طواف هم محل معيني دارد و در غير آن محل نبايد خوانده شود، و آن، محل مقام فعلي است نه محل مقامي که در عهد رسول خدا بوده است.(2)

      2 ـ مشهور ميان فقهاي شيعه اين است که نماز طواف بايد نزد مقام خوانده شود و مقصود از مقام، محل فعلي آن است نه جايي که در عهد رسول خدا و يا در عهد ابراهيم، بنيانگذار کعبه بوده است.(3)

   پي نوشتها:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان، ص 350، ح 17920; توضيح: خوانندگان گرامي توجه داشته باشند که نظر فقهاي شيعه در مورد محدوده طواف بدين شرح است:

الف: امام خميني ـ قده ـ : در صورت امکان ولو در وقت خلوت بايد طواف در حد بين مقام ابراهيم و خانه که مسافت بيست و شش ذراع و نيم است باشد و دورتر از آن حد، کفايت نمي کند و در صورت عدم امکان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الاقراب فالاقرب. (امام خميني ـ ره ـ ، مناسک حج، قم، پاسدار اسلام، ص 121).

ب: آية الله خويي ـ ره ـ : ظاهر اين است که طواف در دورتر از اين مسافت بيست و شش ذراع و نيم نيز کافي باشد; خصوصاً براي کساني که در اين مسافت نتوانند طواف کنند يا طواف در آن بر آنها مشقّت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمکّن بهتر و اولي است. (افتخاري، آراء المراجع، قم، انتشارات دارالقرآن الکريم، ص 231).

ج: آية الله گلپايگاني ـ ره ـ : در صورت ازدحام طواف کنندگان، تا حدّي که عرفاً اتصال آنان محفوظ باشد، در فاصله بيشتر از حدّ مذکور، در پشت مقام ابراهيم ـ عليه السّلام ـ نيز طواف صحيح است، و در اين حال تفاوتي بين مضطرّ و غير آن نيست. (آداب و احکام حج، انتشارات دارالقرآن الکريم، ص 200).

2 ـ آية الله داماد، کتاب الحج، (تقرير آية الله جوادي آملي)، ج 1، ص 472.

3 ـ آية الله داماد، همان مدرک، ص 462.

 
16 آبان 1390 6:10 بعدازظهر

ارسال نظر

» لطفا کوتاه و در مورد اين مطلب بنويسيد.