صفحه اصلی | اخبار | سوالات متداول | ارتباط با ما

تشريع حج

                                                                                                          مهدي قاسم خاني


مقدمه

الحمدلله الذي جعل العرش مطافا للملائكه الحافين و البيت المعمور في السماء مثالا للزائرين و جعل الكعبه في الارض مثالا لهما للطائفين و العاكفين وصلي الله علي جميع الانبياء والمرسلين والائمه الهداه المهديين الذين هم خير الحاج و المعتمرين.

حمد و سپاس خداوندي را كه عرش را براي ملائكه محل طواف قرار داد با پاي برهنه و بيت المعمور را در آسمان مثل قرار داد براي زائرين و قرار داد كعبه را در زمين مثال براي زائرين و طواف كنندگان و عبادت كنندگان و صلوات خدا بر تمامي انبياء الهي و فرستادگان و ائمه علهيم السلام كه هدايت كننده و هدايت شده هستند و ائمه عليهم السلام كساني هستند كه بهترين حج كنندگان و عمر گذار هستند.

معبود من اگر توشه ام در سفر به سوي تو اندك است ولي گمان من با توكل بر تو بسي نيكوست، و اگر جرمم مرا از عقوبتت به هراس آورده اما اميدواريم، رهايي از كيفرت را نويد داده است، و اگر گناهم مرا در معرض عقابت قرار داده ولي حسن اعتمادم بر تو فرياد پاداش تو را در وجودم بر مي كشد، و اگر غفلتم مرا از آمادگي براي ديدارت درخواب فرو برده اما معرفت به آقايي و مهرباني هايت مرا بيداري بخشيده است و اگر رابطه ام با تو به سبب زيادي گناهان و سركشي، تيره گرديده، اما بخشش و خشنوديت آرامش خاطرم مي بخشد.

خداي من از تو در خواست مي كنم به پرتوافشاني رويت و انوار مقام قدست و التماس مي كنم به درگاه تو به عنايات مهربانه ات و خوبي هاي همراه با محبتت كه گمانم را بر كرم هاي هميشگي ات و نعمت هاي زيبايت تحقق بخشي تا به تو تقرب يا بم و نزدت باريايم و از مشاهده ات نيك بهره مند گردم.


2


قال الله تعالي في كتابه الكريم : و اذن في الناس با لحج يا توك رجالا و علي كل ضامر ياتين من كل فج عميق( 1 )و مردم را دعوت عمومي به حج كن تا پياده و سواره بر مركب هاي لاغر از هر راه (به سوي خانه خدا) بيابند.

و ان اول بيت وضع للناس للذي ببكه مباركا و هدي للعالمين فيه آيات بينات مقام ابراهيم و من دخله كان آمنا ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا و من كفرفان الله غني عن العالمين.(2)

هما نا اولين خانه اي كه در روي زمين براي مردم قرارداده شد كه پربركت و برا ي هدايت است همان است كه در مكه است، در آن نشانه هاي روشن است (از جمله) مقام ابراهيم، و هركس داخل آن شود در امان خوهد بود و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند، و هر كس كفر بورزد ( و حج را ترك كنند به خود زيان رسانيده) خداوند از همه جهانيان بي نيازاست.

دراين دو آيه شريفه خداوند مردم را به حج دعوت مي كند، حجي كه آقا امام صادق عليه السلام مي فرمايند: حج كننده و به جا آورنده عمره ميهمانان خدا هستند اگر چيزي از او طلب كنند، بدانها ارزاني مي دارد و اگر او را بخوانند پاسخشان گويد و اگر شفاعت كنند شفاعتشان را مي پذيرد، و اگر سكوت كنند (چيزي نخواهند) خود بدان ها عطا ميفرمايد و در عوض هردرهم، هزارهزار درهم پاداش داده مي شوند.

خداوند تبارك و تعالي را شاكرم كه توفيق داد ساعاتي را درروايات و تفاسير جستجو كنم و اصل تشريع حج را براي خود و خوانندگان گرامي روشن كنم.

دراين چند صفحه از تفاسير و نظرات فقهي تعدادي از فقهاء كه در ذيل آيه (ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا) نظر داده اند استفاده شده است.

از تعدادي روايات هم كه دال بر وجوب حج دارند بهره ايي گرفته ايم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - حج آيه 27.

2 - آل عمران آيه 96-67.


3


هدف ازاين مقاله اول براي حقير كه انصافا توفيقي از جانب حضرت احديت جل و علا بود اين است كه به تعداد زياد ي ازتفاسير رجوع كردم و نظرات فقها را در ذيل آيه شريفه كه دلالت بر وجودب حج دارد ديدم.

و ثانيا براي خوانندگان گرامي كه دنبال اصل تشريع حج هستند شايد با خواندن اين چند صفحه حقير را دعا كنند.

(ان شاء الله) كه خداوند تبارك و تعالي به همين زودي ها حج خانه خود را نصيب همه ما بگرداند.

در آخر با ذكر حديثي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مقدمه را به پايان مي رسانم.

پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) مي فرمايند: حج به جاي آوريد زيرا كه حج گناهان را مي شويد چونان كه آب پليدي را.

والسلام علي من اتبع الهدي.

مهدي قاسم خاني

28/11/1387 مصادف با اربعين حسيني (عليه السلام)


4


مكه در ارض است اول خانه اي * كه نباشد بهر هر فرزانه اي

اهل عالمرا است هادي در صلوات * هست يعني قبله بهر كاينات

هست آيتها در آن بر مردمان * جاي ابراهيم و پيدا از او نشان

هر كه داخل گشت در وي ايمن است * از حوادث در پناه ذوالمن است

يعني آمد هر كه دروي ز اعتقاد * هست ناچار او به ترك هر فساد

پس ز شر نفس و وسواس عدو * گردد ايمن و ان هواهاي دو تو

ايمن آمد از خلاف مافرض * ني كه نبود بهر او موت و مرض

در سراي شه مصوني از عسس * ني كه آن جابر تو ننشيند مگس

باطن اين خانه قلب عارفست * مامن آنجا از هواي خالف است

پس چو از ظاهر بباطن روكني * روي بر امنيت از هر سوكني

حج بيت امر است از حق بهرناس * هر تواناييست او را در اساس

وانكه كافر گشت و ماند اندرمجاز * حق بود از كفر و دينش بي نياز

گو چرا پوشيده اي اهل كتاب * چشم از آيات حق بر ناصواب

حق بود شاهد بر آنچه ميكنند * دور خود چون كرم پيله ميتنند

گو چرا داريد باز آن راز راه * كش بود ايمان بحق بي اشتباه

بر كجي خوانيد او را از عناد * وز ره توحيد بر كفر وفساد

وانگهي شاهد شما بر منهجيد * نيست غافل حق ز اعمال اركجيد

(تفسير صفي : صفحه 116-117)


5


فصل اول

تفاسير

تفسير الميزان

وقال العلامه:

ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غني عن العالمين.(آل عمران:97)

جناب علامه طباطبائي مي فرمايند : كلمه حج بكسره حا (البته بفتحه نيز قرائت شده) در اصل به معناي قصد بوده است و سپس در قصد زيارت بيت اختصاص يافته، به طريق مخصوصي كه شرع آن را بيان كرده است و كلمه سبيلا تميزي است ازجمله استطاع و اين آيه متضمن تشريع حج است البته نه تشريع ابتدايي و بي سابقه بلكه تشريع امضايي نسبت به تشريع قبلي ابراهيم عليه السلام.

و در كافي از امام صادق عليه السلام روايت آورده در تفسير آيه ولله علي الناس حج البيت ... فرموده حج و عمره هر دو است چون هر دو واجب است.

و در تفسير عياشي از امام صادق عليه السلام روايت آورده كه جمله و من كفر را به و من ترك (كسي كه حج را ترك كند تفسير كرده است.(تفسير عياشي ج 1 ص 192).

كفر هم مانند ايمان داراي مراتبي است و منظور ازكفر در اين آيه كفر به فروع دين است.

و در كافي از علي بن جعفر، از برادرش موسي بن جعفر روايت كرده كه در حديثي راوي گفت : ازآن جناب پرسيدم: پس اگر كسي از ما مسلمانان حج نكند كافر مي شود؟ فرمود: نه وليكن اگر كسي بگويد: مراسم حج اينطور نيست كافر شده است. (فروع كافي ج 4 ص 265).(1)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - ترجمه الميزان :ج3،از ص 550 الي 554.


6


تفسير جوامع الجامع

ولله علي الناس حج البيت دلات مي كند بر اين كه انجام حج حق واجب خداوند بر مردم است و اين تكليف از عهده آنان ساقط نمي شود.

سپس به منظور توضيح ابهام و تفصيل اجمالي كه در جمله قبل وجود دارد جمله من الستطاع اليه سبيلا بدل آروده شده است آن گاه به جاي اين كه گفته شود : ومن لم يحج به خاطر سخت گرفتن بر كساني كه حج را ترك مي كنند فرموده است و من كفر (كه ترك كننده حج را كافر دانسته) چنان كه در حديث آمده است:

هر كس عمدا نماز را ترك كند كافر است سپس فرموده فان الله غني عن العالمين و نفرموده غني عن الحج تا اين تعبير (ان الله غني عن العالمين) كه به معناي استغناي كامل خداونداست دلالت بيشتري بر خشم و غضب خداوند داشته باشد، خشمي كه از آن تعبير به استغنا شده است و در خبر است كه : اگر مردم عمل حج را (حتي) براي يك سال ترك كنند خداوند به آنان مهلت نخواهد داد.(1)

تفسير مجمع البيان

ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا يعني براي خداست بگردن كسي كه استطاعت راه يافتن بكعبه رادارد حج بيت كند يعني مي تواند با نفس يا مال خود به آن را هي پيدا كند.

در باره استطاعت اقوالي است:

1- زا و راحله است(از ابن عباس)

2- آنچه امكان رفتن به حج مي دهد به هر وجه كه ممكن باشد (از حسن)

3- ازائمه ما عليهم السلام روايت است كه استطاعت زاد و راحله و نفقه زير دستاني است كه نفقه آنها بر گردن انسان لازم است و نيز پس از بازگشت وسيله اداره زندگي مثل ثروت يا ملك يا شغلي داشته باشد و بعلاوه قدرت بدني و عدم مانع در راه نيز شرط است.

و من كفر : يعني هر كس انكار كند و جوب حج را (ازابن عباس و حسن)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - ترجمه جوامع الجامع: ج 1، ص458و459.


7


فان الله غني عن العالمين :يعني خداوند از جهانيان بي نيازاست و براي حاجت خود حج را بر آنها واجب نكرده بلكه براي مصالح خود شان واجب فرموده.

و گفته اند مراد يهود است كه چون آيه (و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه) نازل شد يهود گفتند ما مسلمانيم پس خداوند آنها را بحج امرفرموده و آنها انجام ندادند و به اين تفسير معني (من كفر) يعني (من ترك) هر كس حج را ترك كند از اين يهوديان او كافر است.

ابن امامه از پيغمبر (صلي الله عليه و آله) نقل كرده كه هر كس بدون عذري مثل مرض يا منع سلطان جائر ترك حج كند و بميرد بايد يا يهودي بميرد يا نصراني.

و از امام صادق عليه السلام است كه پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: حج و عمره فقر و گناهان را دور ميكند چنان كه سوهان آهن زنگ را.

و در اين آيه دلالت است بر بطلان قول كساني كه گويند استطاعت همراه با فعل حج پيدا مي شود، زيرا خداوند حج را فقط بر مستطيع واجب كردند بر غير مستطيع و اين ممكن نيست مگر پيش از حج وگرنه اگر استطاعت همراه با فعل مستطيع است ديگر غير مستطيع معني ندارد.(1)

تفسير آسان

واژه حج در اصل به معني قصد است و به همين جهت به جاده و راه محجه (بروزن مرده) گفته مي شود زيرا انسان به مقصد مي رساند و به دليل و برهان حجيت مي گويند زيرا مقصود رادر بحث روشن مي سازد. و اما اينكه اين مراسم مخصوص را حج ناميده اند برا اين است كه به هنگام حركت براي شركت در اين مراسم (قصد زيارت خانه خدا) ميكنند و به همين دليل در آيه فوق اضافه به بيت (خانه كعبه) شده است.

آنچه در باره استطاعت حج كه آيه مورد بحث به آن اشاره فرموده و از امامان مذهب مقدس ما روايتي شده اين است كه اگر انسان واجد اين شرايط باشد : 1- زاد 2- راحله 3- مخارج افرادي كه واجب النفقه وي باشند 4- هنگامي كه بر گردد ما ل يا دخل و در آمد كافي داشته باشد كه بوسيله املاك يا صنعت و حرفه اي كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - ترجمه مجمع البيان : ج 4، ص174و175.


8


دارد عاندش گردد 5- صحت بدن 6- باز بودن راه 7- امكان سير و حركت مستطيع حج بر اوواجب خودهد بود.

معناي كفر را كه در اين آيه مي فرمايد، (و من كفر) از حديث امام جعفر صادق عليه السلام بشنويم كه مي فرمايد: معناي كفر در قرآن مجيد بر پنج وجه است : يكم كفر جحود يعني انكار بر دو قسم است:

1- انكار ربوبيت پروردگار و بهشت و جهنم، چنانكه گروهي از زنديق ها و دهريه مي گويند: (وما يهلكنا الا الدهر) يعني غير ازدهر چيزي ما را هلاك نخواهد كرد. (سوره جاثيه آيه 23).

2- قسم دوم از كفر جحود اين است كه شخصي موضوعي را كه حقانيت آن برايش باشد انكار نمايد. چنانكه قرآن مي فرمايد : (وجحدوا بها واستيقنتها انفسهم) يعني آنرا انكار كردند در صورتي كه نفوس ايشان به آن يقين داشت. (سوره نمل آيه 13)

3- كفر نعمت، چنانكه مي فرمايد (ولئن كفر تم ان عذابي لشديد) يعني اگر كفران نعمت كنيد حتما عذاب من دردناك است (سوره ابراهيم آيه 6).

4- ترك آنچه را كه خدا به آن امر كرده باشد چنانكه مي فرمايد (افتو منون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض) يعني آيا جادارد كه بقسمتي ازكتاب خدا ايمان بياوريد و به قسمت ديگر آن كافر شويد( سوره بقره\ آيه 84)

5- كفر برائت و بيزاري، چنانكه حضرت ابراهيم و افرادي كه با وي بودند بكفار گفتند (كفر نا بكم) يعني ما به شما كافر و از شما بيزار شديم. (سوره ممتحنه آيه 3).

اكنون كه اقسام پنجگانه كفر را شرح داديم بنگريم معناي كفري كه در آيه مورد بحث مي فرمايد (و من كفر ) كدام يك از اين اقسام است.

صاحب مجمع البيان مي فرمايد : كفر جحود و انكاراست يعني كسيكه منكر وجوب حج شود.

ولي در تفسير : آلاءالرحمان از قول امام صادق عليه السلام مي فرما يد : كلمه (كفر) كه در آيه شريفه است به معناي ترك نمودن مي باشد.


9


تفسير : الكاشف مينگارد : اگر منظور ازكفري كه اين آيه مي فرمايد : انكار وجوب - حج با شد كفر جحود است و اگر منظور سهل انگاري و اهميت ندادن به حج باشد معناي آن نافرماني مي باشد. والله العالم.

كلمه (علي الناس) عموميت دارد و شامل عموم افراد بشر مي شود ولي سه طايفه ازاين حكم بوسيله حديثي كه از پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) وارد شده مستثني شده اند زيرا آن بزرگوار مي فرمايد قلم از سه طايفه برداشته شده است:

1- كودك تا موقعي كه بالغ شود.

2- مجنون تا افاقه پيدا كند .

3- شخص خواب تا بيدار شود.

اختلافي نيست در آينكه باز بودن راه و توسعه وقت و عدم مرضي كه مانع مسافرت باشد شرط استطاعت باشند پس كسيكه فاقد يكي از آنها باشد مستطيع نخواهد بود.

روايتي از پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) وارد شده كه فرمود : منظور از استطاعتي (كه اين آيه شريفه مي فرمايد) زاد و راحله ميباشد. نزد ما شيعيان لازم نيست كه انسان مالك اين زادو راحله با شد پس اگر كسي اين زاد و راحله را به انسان ببخشد انسان مستطيع خواهد بود.

وجوب حج وجوب فوري است و نمي توان آن را به تاخير انداخت.

دليل بر فوريت آن عموميت آيه 132 همين سوره است كه مي فرمايد : (و سارعوا الي مغفره من ربكم) يعني به سوي وسيله آمرزشي كه از طرف پروردگار شما است سرعت نماييد و حج هم موجب آمرزش مي باشد واز طرفي هم پيامبر اعظم اسلام مي فرمايد : من وجب عليه الحج فلم يحج فليمت يهود يا اونصر انيا.

يعني كسيكه كه حج براو واجب گردد و بجا نياورد بايد بدين يهودي يا مسيحي بميرد. زيرا از (فاء تعقيب) وذكر وعيدي كه در اين حديث است فوريت صريحي استفاده مي شود.

حج در دوره عمر انسان فقط يك مرتبه به او واجب مي شود زيرا لفظ مطلق (يعني كلمه حج البيت كه هيچگونه قيد و شرطي ندارد) بعلت اصالة البراء ة بيشتر از يك مرتبه واجب نمي شود و حمل براقل افراد مي شود و نيز امر به شيء باعث تكرار آن نمي شود. و از طرفي هم ابن عباس مي گويد : هنگاميكه پيغمبر


10


معظم اسلام (صلّي الله عليه وآله) راجع به حج براي ما سخنراني مي كرد مردي كه نامش، اقرع بن حابس بود برخاست و گفت يارسول الله آيا حج سالي يك مرتبه واجب مي شود؟ فرمود : نه.

قسمتي از فلسفه هاي حج:

حضرت علي ابن موسي الرضا عليه السلام مي فرمايد : نتيجه و ثمره حج : متوجه خدا شدن، طلب زيادي (توفيق و توجه) خروج ازهر نحوه گناهي\ توبه از گذشتگان و تصميم گرفتن برنيك رفتارهاي آينده از ثمرات حج است.

ثمره ديگر اينكه : مصرف نمودن اموالي در راه خدا، دچار تعب و خستگي شدند بدن ها، از شهوت لذتها بر كنار شدن نزديك شدن به خدا بوسيله عبادت و خضوع و شكسته نفسي و ذلت، مسافرت در مواقع گرم و سرد و امنيت و خوف...

از طرفي هم منافعي به مردم و رغبت به سوي خدا و ترس از پروردگار خاطر نشان آنان خواهد شد،برطرف شدن قساوت قلب ، گستاخي نفوس ، فراموش نكردن ذكر، قطع آمال و آرزو ، تقديم و تجديد حقوق، بركنار داشتن نفس از فتنه و فساد، نفع بردن مردميكه در شرق و غرب زمين و صحرا و دريا باشند، چه حج بجا آورند، يا نياورند، از قبيل تاجر و كاسب و فروشنده و خريدار و مسكين و قضاء حوائج افرادي كه از طرف جهان مي توانند در مجتمع حج شركت نمايند و منفعتي ببرند از نتايج و ثمرات صبح به شمار مي روند.(1)

تفسيراثني عشر

در وصاياي حضرت نبوي به حضرت علي عليهما السلام مي فرمايد : يا علي من سوف الحج حتي يموت بعثه الله يوم القيامه يهوديا اونصرانيا.(جامع احاديث شيعه، جلد 10، ص 268).

محمد بن فضيل ازحضرت كاظم عليه السلام روايت نموده كه در آيه (قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا) فرمود : زيانكارترين مردم كسانيند كه تاخير و تعويق اندازند حجة الاسلام را. (تفسير نورالثقلين ج3، ص 229)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 -- تفسير آسان :ج2 از ص 372الي376


11


معاويه بن عمار از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده در تفسير آيه (ونحشره يوم القيامه اعمي) فرمود : مراد به كسي كه روز قيامت كور محشور شود، شخصي است كه حج بر او واجب باشد و ادا نكند تا بميرد. چه او كور است در دنيا از راه سير، پس در آخرت نيز طريق بهشت را كور است. (تفسير نور الثقلين ج 3، ص 406)

آيه شريفه توبيخ است به تارك حج با استطاعت آن، و مسلمانان اظهر افراد هستند در اين توبيخ، زيرا ايشان اولي هستند بر ساير ملل در انجام اين وظيفه و اقدام به تعظيم شعائر دينيه، پس به طريق اولي، مستوجب توبيخ خواهند بود در ترك آن. و كلمه كفر كنايه است از شدت نافرماني به ترك حج و تهديد عظيمي است بر تارك آن. و وجوب آن در مدت عمر يك مرتبه و باقي مستحب است.(1)

تفسير القرآن المجيد

روي ابو الربيع الشامي عن الصادق عليه السلام قال : سئل عن قوله عزوجل : من استطاع اليه سبيلا قال : ما يقول فيها هولاء ؟ فقيل له : يقولون الزاد و الراحله ، فقال عليه السلام : قد قيل ذلك لابي جعفر عليه السلام فقال : ( هلك الناس اذا كان من له زاد و راحله لا يملك غيرهما، او مقدارذلك مما يقوت به عياله، و يستغني به عن الناس فقد وجب عليه ان يحج بذلك، ثم يرجع فيسال الناس بكفه لقد هلكه اذا). فقيل له فما السبيل عندك؟ فقال ( السعة في المال، و هو ان يكون معه ما يحج ببعضه، و يبقي بعض يقوت به نفسه و عياله.) ثم قال: (اليس قد فرض الله الزكاة فلم يجعلها الاعلي من يملك مائتي درهم.

(الوسائل، ج 8، الباب 9 من ابواب وجوب الحج، ج1و2 ص 24).

فامامن قدرعلي الحج ماشيا، او تمكن منه علي وجه غير ما قدمناه فقد رغب فيه و ندب اليه.

فان فعله اصاب خيرا كثيرا، و ان تركه لم يكن عاصيا لله، بذلك جاء الاثرعن ائمه الهدي عليهم السلام (الوسائل، ج8، الباب 11 من ابواب وجوب الحج ، ج 1و2، ص29).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 -تفسير اثني عشر : ج2 ص186.


12


و فرضه عند آل محمد (صلوات الله عليهم ) علي الفور دون التراخي بظاهر القرآن و ما جاء عنهم عليهم السلام (البقره: 196 و آل عمران:97).

روي عبدالرحمن بن ابي بحران عن ابي جميله، عن زيد الحشام، عن ابي عبدالله عليه السلام قال : قلت له استاجر يسوف الحج؟ قال اذا سوفه، وليس له عزم ثم مات فقد ترك شريعة من شرائع الاسلام. (الوسائل، ج 8، الباب 6 من ابواب وجوب الحج، مع تفاوت كثيره. والمقنعه:348).

والاستطاعه في الحقيقه هي الصحة و السلامة، فكل صحيح فهو مستطيع، و انما يعجز الانسان و يخرج عن الاستطاعه بخروجه عن الصحه و قد يكون مستطيعا للفعل من لايجد آله له ويكون مستطيعا ممنوعا من الفعل والمنع لايضاد الاستطاعه.

وقال سبحانه : ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا، فاوجب الحج علي الناس و الاستطاعه قبل الحج.(1)

ترجمه تفسير القرآن المجيد:

روايت كرد ابو ربيع شامي از امام صادق عليه السلام راوي مي گويد از امام عليه السلام سوال شد در مورد آيه ولله علي الناس... امام فرمود : نظر آنها (علماء اهل تسنن) در اين مورد چيست؟ به امام عرض شد: نظر آن ها اين است كه اين آيه در مورد زادوراحله مي باشد پس امام فرمود: همين مطلب به امام باقر عليه السلام گفته شد: پس امام باقر (عليه السلام) فرمودند: هلاك شدند مردم زماني كه غير از زاد وراحله مالك چيزي ديگري نباشد، يا مقداري كه فقط براي اهل و عيالش كافي است، پس بي نياز مي شود با داشتن اين مقدار از مردم پس بايد با اين مقدار حج بجا آورد، بعد از اينكه از حج آمد بايد ازمردم گدايي كند كه در اين صورت سبب هلاكت او مي شود.

مجددا به امام عرض شد: نظر شمادر اين مورد چيست؟ پس امام فرمود: آيا اين طور نيست كه خداوند زكات را بر مردم واجب كرده در حالي كه نصاب او را 200 درهم قرار داده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - تفسير القرآن المجيد : ص91 و92.


13


(از اين روايت استفاده مي شود كه صرف داشتن زادو راحله در وجوب حج كافي نيست بلكه رجوع به كفايت شرط است).

پس كسي كه قدرت دارد پياده حج بجا آورد يا متمكن است بر وجه غير آنچه ما مقدم كرديم او را پس رغبت پيدا كند به سوي او و مستحب است برايش.

پس اگر انجام داد خير زيادي به او ميرسد (يعني اگر پياده به حج رفت) و اگر ترك كرد نافرماني خدا را انجام نداده است به آنچه كه روايت شده از ائمه اطهار عليهم السلام.

و حج واجب است نزد آل محمد صلوات الله عليهم بنا بر فوري بودن نه عقب انداختن آن بظاهر قرآن و آنچه كه از ائمه عليهم السلام به ما رسيده است.

روايت كرده عبدالرحمان از ابي جميله، از زيد حشام ازامام صادق عليه السلام گفت: به امام صادق عرض كردم در مورد تاجري كه حج را به آينده موكول مي كند وبه عقب مي اندازد، امام عليه السلام فرمود: اگر تاخير اندازد حج را و عزمي هم نداشته باشد پس در اين حال بميرد پس محققا ترك كرده شريعتي از شريعتهاي اسلام را.

و استطاعت در حقيقت همان صحيح و سالم بودن است پس هر شخص صحيح و سالمي مستطيع است و هر انسان عاجزي كه استطاعت دارد ولي وسيله برايش فراهم نيست و گاهي قدرت مالي دارد ولي از بجا آوردن حج ممنوع است.

و خداوند سبحان فرموده ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا پس حج واجب است بر مردم و استطاعت قبل از بجا آوردن حج است.

تفسير بيان السعاده في مقامات العبادة

ولله علي الناس حج البيت قري بالفتح و بالكسر و هما مصدرا حج به معني قصد مطلقا، او بمعني قصد مكه للمناسك المخصوصه، او بالفتح مصدر و بالكسر اسمه، ولما كان اهل العالم الصغير منظورين علي قصد بيت القلب و كان ذلك حقامن حقوق الله عليهم و كان رجوعهم الي القلب و رجوعا الي الله لكف الله الناس بزياره


14


الكعبه التي هر مظهر الخلقيه او الالهيه فقيه تاكيد الوجوب من و جوه عديده: اداء الامر بصوره الخبر؛ وانه من الامور التي تقع لامحالة ولاحاجة الي الامربه، و تاكيد باسميه الجمله وكونه حقا علي الناس و كونه حقا لله، لا كسائر الحقوق الراجعه الي الخلق و حصرذلك الحق في الله من غير شراكة الغيرفيه من الستطاع بدل من الناس و في هذا الابدال تاكيد آخر للحكم من حيث التخصيص بعد التعميم والتوضيح بعد الاجمال فكانه كرره و قال : لله علي الناس حج البيت علي من الستطاع اليه سبيلاحجه و هل الاستطاعه با لبدن او بالبدن والمال او الكسب بحيث يكفي لنفقة و نفقة من كان واجبا نفقته عليه ذهاب او ايابا، اوبحيث كيفي لذلك و يرجع الحامايكفي بعده و تحقيقه موكول الي الكتب الفقهيه و من كفر بالحج او بالله في ترك الحج اوبا حكام الله في تركه و في سمية تركه كفر تاكيد آخر لوجوبه فكانه قال : تارك الحج علي حد الكفر و الشر ك بالله فكما لا يغفران يشرك به لا يفقران يترك الحج ويغفرمادون ذلك فمن ترك الحج لا يعبا الله به فان الله غني غنه و ذكرالغني في مثل المقام يدل علي المقت و الخذ لان و غني عن العالمين بدل غني عنه مبالغه في الاستغناء ليدل علي المبالغه في المقت والخذلان.(1)

ترجمه تفسير بيان السعاده في مقامات العبادة:

چونكه اهل عالم آفريده شده اند بر خانه قلب و اين حقي از حقوق خداوند بر گردن مردم ، و برگشت آن ها به سوي قلب، رجوع به خدا مي باشد.

خداوند مردم را به زيارت كعبه تشويق كرد كه مظهر آفرينش يا مظهر خدايي خداوند مي باشد و در اين آيه از وجوه متعدد وجوب را تاكيد كرده است.

بجاي اينكه خداوند امر كند، امرش را به صورت جمله خبريه بيان نموده است و اين جمله (خبريه) ازاموريست كه حتما واقع مي شود و ديگر نيازي به امر كردن ندارد و تاكيد براي همه مردم مي باشد. حقي است از طرف خداوند بر گردن همه مردم، اين متل بقيه حقوق نيست كه مردم در آن دخيل باشند خداوند و منحصر كرده است حج را فقط براي خودش بدون اين كه براي خود شريكي در حج قرار دهد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - تفسير بيان السعاده في مقامات العباده : ج1، ص285.


15


من استطاع بدل از ناس است و در اين قسمت از آيه تاكيد ديگري براي وجوب مي باشد چونكه تخصيص زده بعد از اينكه به صورت عموم بيان كرده بود.

و توضيح داده بعد زا بيان اجمال (اجمال ولله علي الناس حج البيت و من الستطاع اليه سبيلا توضيح اجمال است)

آيا استطاعت فقط به مال مي باشد يابه بدن و مال يا بايد كسب ي كه براي خودش و كساني كه واجب النفقه اش باشد و خرجي واجب النفقه اش را تا برود وبرگردد داشته باشد و رجوع به كفايت كافي است.

و من كفر : كسي كه يا حج بجا نياورد يامنكر خدا شود در باره ترك حج، و كفر به احكام خداوند در بجا نياوردن حج اين ها مصاديق كفر است. در اينكه تارك حج را كافر قرار داده است تائيد ديگري براي وجوب حج مي باشد.

مثل اينكه اينجور خداوند فرمود است كه تارك حج به منزله كفر و شرك بخدا است، همينطور كه بخشيده نمي شود كسي كه براي خدا شريك قائل شود ؛ تارك حج هم همينطور است و بخشيده مي شود كسي كه گناه كمتر از شرك مرتكب شود. كسي كه حج را ترك كند خداوند به او اعتنا نمي كند.

فان الله غني : واينكه خداوند غني را ذكر كرده ودلالت بر خشم خدا و خوار شدن آن شخص مي كند.

تفسير جامع

حج قصد نمودن زيارت خانه كعبه است و در حقيقت اعراض از خلق و رسيدن به مقام قرب حق باشد و اين معني نشايد جز بطهارت دل و صفاي باطن و دوري از لذات دنيا و مشتهيات نفساني و تجريد از جهات مادي چه حج به منزله رهبانيت است چنانچه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در پاسخ اشخاصيكه از حضرتش سوال نمودند آيا رهبانيت در اسلام هم مي باشد فرمود پروردگار بجاي رهبانيت حج را براي اين امت قرار داده و فرمود اميرالمومنين در نهج البلاغه واجب نموده حق تعالي بر شما مردم وارد مي شوند بر آن مانند وارد شدن حيوانات بر آب هنگام تشنگي و شايقند به سوي آن مثل اشتياق به كبوتران به آشيانه خود قرار داد آنخانه را علامت ونشانه بجهت فروتني و تواضع خلقان بزرگواري و عظمت خود و اعتراف آنها


16


بعزت و سلطنت او پسنديد از بندگان خود شنوندگاني كه اجابت نمود ند امرو دعوت او را و تصديق كردند كلمه تام آن را و بايستاند ايشان بجايگاه ايستادن پيغمبران و شبيه شدند بفرشتگان مقربين كه طواف كنندگان بعرش پروردگار عالمين و جمع كنند سودهايي در تجارتگاه پرستش او مي شتابند بسوي وعدگاه آمرزش او قرار داد آن خانه را نشانه برا ي دين اسلام .

در اين فرمايشات جمع نموده آنحضرت جمله اي از اسرار حج و احاديث در اسرار و فضيلت او بسيار است . در كافي به سند خود از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده بعضي از گناهان است كه آمرزيده نشود مگر در وقوف در عرفات .

ونيزفرموده آن حضرت حج و عمره بجا آوريد تا تندرست شويد و روزي شما فراخ گردد ، حاج گناهانش آمرزيده شود و بوي گويند از حال به بعد متوجه اعمال خود شو .

در تهذيب ذيل آيه و لله علي الناس تا آخر آيه از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده فرموده هر كس مالي دارد و بدنش سالم است بايد حج برود و اگر خود را به تجارت مشغول نمود و فراغتي حاصل نكرد وبا همين حال مرد شريعتي از اسلام را ترك نموده و اگر شخصي او را دعوت به حج كند بايد برود و نمي تواند مسامحه كند و در هر دو صورت اگر ترك حج كند كافر است و در روايت ديگر آنحضرت فرمود : استطاعت عبارت از صحت و قدرت در مال است .

در كافي به سند از خود از حفص كناسي روايت كرده گفت سوال نمود م از حضرت صادق عليه السلام مراد به استطاعت در آيه چيست؟ فرمود هر آنكه بدنش سالم باشد و راه او خالي از خطر بوده و توشعه رفتن و برگشتن داشنه باشد آنكس مستطيع است و حج برا و واجب مي شود و نيز بسند خود از حلبي روايت كرده گفت فرمود: حضرت صادق عليه السلام هر گاه كسي استطاعت مالي دارد و مرض مانع از رفتن به حج شده براو واجب است كه از جانب خود شخصي را به حج بفرستد و امثال اين حديث بسيار است كه هر گاه مريض باشد و واجب فوريست بر او نايب بگيرد و بفرستد به حج.


17


در فقيه بسند خود از محمد بن مسلم روايت كرده گفت سوال نمودم از حضرت باقرعليه السلام شخصي وفات كرده و حج بجا نياورده وصيت هم ننموده آيا حج او قضا دارد؟ فرمود بلي. و اين حديث در كافي نيز ذكرشده است.(1)

تفسير نمونه

از آيه فوق استفاده مي شود كه اين قانون مانند ساير قوانين اسلامي اختصاص به مسلمانان ندارد بلكه همه موظفند آن را انجام بدهند و باقاعده معروف (الكفار ملكفون بالفروع كما انهم مكلفون بالاصول) كافران همانطور كه به اصول دين موظفند به انجام فروع نيز مكلف مي باشند آيه فوق و مانند آن تاييد مي شود، گر چه شرط صحيح بودن اين گونه اعمال و عبادات اين است كه نخست اسلام را بپذيرند و سپس آنها را انجام بدهند ولي بايد توجه داشت كه عدم قبول اسلام مسئوليت آنها را در برابر اينگونه وظايف از بين نمي برد.(2)

تفسير روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن

ولله علي الناس حج البيت لام ايجاب و اختصاص است يقال بفلان عليه كذا\ يعني او راست، جز او را نيست. علي الناس: لفظ عام است بر مرد مان شريف و وضيع وفاجر و مومن و كافر، و اگر نه مخصص باشد هر چه اين نام براوافتد از اين جنس داخل بود در او در آيه دليل است بر آن كه كفار مكلف اند به حج لتناول عموم اللفظ لهم.

حج البيت : ابوجعفر و حمزه وكسائي خوانند : حج البيت به كسا (حا) در همه قرآن و باقي به فتح (حا) خوانند و هما لغتان الفتح لغة اهل الحجاز، والكسر لغة الباقين.

و بعضي اهل سنت گفته اند : الحج بالفتح المصدر و بالكسرالاسم.

اصل حج مقصد باشد و درلغت و در شرع همچنين جز كه مخصوص باشد، بالقصد الي مكان مخصوص في ايام مخصوصه الاداء مناسك مخصوصه.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - تفسير جامع :ج1 ص 459 و 460.

2 -تفسير نمونه: ج3 ، ص17.


18


من الستطاع اليه سبيلا : من بدل ناس است و هو بدل البعض من الكل كقولك مررت بالقوم ثلثيهم ، و رايت القوم اكثرهم و محل اوجراست و تقدير الايه: ولله علي الناس المستطيعين منهم حج البيت.

اما استطاعت فقها در او اختلاف كرده اند، بنزد ما حريت است و كمال و عقل و بلوغ و صحت و وجود زادو راحله و تخليه السرب و مكان المسير و الرجوع الي كفاية. هر گاه كه يكي از اين دو مختل بود و جوب ساقط باشد و استحباب بر جاي بود و بنزد شافعي همچنين است، جز شافعي كه در وجوب ، اسلام اعتبار كند، بناء علي اصله ان الكفار غير مخاطبين بالشرايع و بنزد ما اسلام شرط نيست در وجوبش.

و انما شرط در صحت اداء است كه كافر گرچه مخاطب است و به شرايع از او درست نيايد با مقام بر كفر و آن خير كه شافعي به او تمسك كرد من قوله عليه السلام ايما اعرابي حج ثم ها جرفصليه حجه اخري.

هر اعرابي كه حج كند و پس از آن هجرت كند برا وحجي دگر باشد و مراد به هجرت اسلام است، اين دليل نباشد بر سقوط وجوب دل حال كفر، انما دليل باشد بر او فقد اجزاء و نفي صحت اداء چنان كه ما گفتيم، پس بنزديك ما شرايط وجوب اين است كه ذكر كرديم.

ومراد به تخليه السرب آنست كه راه ايمن باشد از دشمن و موانع ديگر.

و مراد به امكان المسير آن است كه اگر حج بر او در وقتي واجب شود كه در آن وقت ممكن نباشد به حج رفتن واجب نباشد تا وقت امكان كه ممكن باشد از رفتن.

و وجود زاد وراحله در وجوب حج قول عمر استاد عبدالله عمر و عبدالله عباس در صحابه، و در تابعين حسن بصري و سعيد جبير و مجاهد و عطا و در فقها مذهب شافعي است و ثوري و ابوحنيفه و اصحابش و احمد و اسحاق و دليل اين قول حديث عمروبن شعيب عن ابيه عن جده كه گفت مردي بنزديك رسول آمد و گفت يا رسول الله ما السبيل الي الحج؟ گفت راه به حج چيست؟ گفت زادوراحله و اين خبر عبدالله مسعود عبدالله عباس و عايشه و جابر و انس مالك روايت كردند.


19


اما آن كس كه او قادر باشد بر رفتن و راحله ندارد بنزد ما و فقها حج براو واجب نيست بل سنت باشد، اگر برود مجزي نباشد از حجةالاسلام.(1)

تفسير المراغي

(ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا) اي ويجب الحج علي المستطيع من هذه الامة وفي هذا تعظيم للبيت ايما تعظيم، و مازال الناس من عهد ابراهيم الي عهد محمد صلوات الله عليهما يحجون البيت عملا بسنة ابراهيم، جرواعلي هدا جيلا بعد جيل لم يمنعهم من ذلك شاركهم ولا عبادتهم للاوثان و الاصنام، في آيه متواتره علي نسبته هذه البيت الي ابراهيم.(2)

تفسير التفسير الوسيط للقرآن الكريم

ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غني عن العالمين. اي ان الله تعالي فرض علي الناس ان يحجوا بيته في اوقات معينه و بكيفيته مخصوصه متي كان في استطاعتهم اداهذه الفريضه.3

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - تفسير روضه النجان و روح الجنان في تفسير القرآن : ج4ص447و448.

2 - تفسير المراغي : ج4، ص9.

3 - التفسير الوسيط للقرآن الكريم : ج2 ،ص190.


20


فصل دوم

روايات

الامام علي عليه السلام: فيما اوصي عند وفاته: الله الله في بيت ربكم، لا تخلوه ما بقيتم فانه ان ترك لم تناظروا( 1 )

امام علي عليه السلام در وصيت خود به هنگام وفات فرمود: خدا را ! خدا را! در حق خانه پرورگارتان، تازنده ايد آن را وا مگذاريد كه اگر رها شود (از عذاب الهي) مهلت داده نخواهيد شد.

عنه عليه السلام : الحج جهاد كل ضعيف( 2 ) حج جهاد هر ناتواني است.

عنه عليه السلام : نفقه درهم في الحج تعدل الف درهم.

ثواب يك درهم هزينه كردن در حج با هزار درهم برابري مي كند.

عنه عليه السلام : الحاج و المعتمر و فدالله و يحبوه بالمغفره.

زائر حج و عمره ميهمان خداست و خداوند به او آمرزش هديه مي كند.

الامام الصادق عليه اسلام : من ارادالحج فتهيا له فحرمه، فبذنب حرمه.(3)

هر گاه كسي بخواهد حج رود و خود را براي اين كار آماده سازد اما موفق به زيارت حج نشود (بداند كه ) به سبب گناهي از اين ثواب محروم شده است.

الامام الباقر او الامام صادق عليهما السلام : ان ابراهيم اذن في الناس بالحج فقال : ايها الناس اني ابراهيم خليل الله ان الله امر كم ان تحجوا هذا البيت فحجوه، فاجا به من يحج الي يوم القيامه و كان اول من اجابه من اهل اليمن( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - نهج البلاغه : الكتاب 47.

2 - الخصال : 620/10.

3 - البحار : 99 /9/25.

4 - وسائل الشيعه : 8/4/4.


21


امام باقر يا امام صادق عليهما السلام : ابراهيم مردم را به حج فراخوانده گفت : اي مردم ! من ابراهيم خليل الله هستم. خداوند شمارا فرمان داده كه اين خانه را زيارت كنيد پس به زيارت آن برويد تمام كساني كه تا روز قيامت حج مي روند اين نداي ابراهيم را پاسخ داده اند و نخستين كسي كه دعوت او را لبيك گفت از مردم يمن بود.

فضل بن يونس : اتي ابن ابي العوجاء الصادق عليه السلام : فجلس اليه في جماعه من نظرايه.

نعم قال له : يا ابا عبدالله، ان المجالس امانات، ولا بد لكل من كان به سعال ايسعل فتاذن لي في الكلام؟

فقال الصادق عليه السلام: تلكم بماشئت.

فقال ابن ابي العوجاء : الي كم تدوسون هذا البيدر، و تلوذون بهذا الحجر،و تعبدون هذا البيت المرفوع باسطوب والمدر و تهرولون حوله هروله البعيرا ذانفر؟ من فكر في هذا او قدر علم ان هذا فعل اسسه غير حكيم و لاذي نظر فقل فانك راس هذا الامر و سنامه و ابوك اسه و نظامه.

فقال الاصادق عليه السلام : ان من اضله و اعمي قلبه استوغم الحق فلم يستعذبه، وصار الشيطان وليه يورده مناهل الهلكة ثم لايصدره.

وهذابيت استعبد الله به خلقه ليختبر طاعتهم في اتيانه فحثهم علي تعظيمه و زيارته، و قد جعله محل الانبياء و قبله للمصلين له، و هو شعبة من رضوانه، و طريق يودي الي غفرانه، منصوب علي استواء الكامال و مجتمع العظمة.(1)

فضل بن يونس : ابن ابي العوجاء خدمت امام صادق عليه السلام آمد و با جمعي از هم مسلكانش نزد آن حضرت نشستند و آن گاه گفت : اي اباعبدالله. مجلس ها در حكم امانتند و هر كه سرفه اي دارد بايد سرفه كند. آيا اجازه مي دهي سخن بگويم؟ امام صادق عليه السلام فرمود: هر چه مي خواهي بگو.

ابن ابي العوجاء گفت : تا كي اين خرمن را مي كوبيد و به اين سنگ پناه مي بريد و اين خانه برافراشته باخشت و كلوخ را مي پرستيد و چون شتر رميده بر گردن آن مي دويد؟ هر كه در اين كار بينديشد و ارزيابي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - امالي الصدوق: 493/1. التوحيد 253/4.


22


كند پي مي برد كه اين را يك آدم غير حكيم و خام انديش پايه گذاري كرده ست. تو كه سردمدار و قله نشين اين امري و پدرت بنياد نظام آن بود جوابم را بده.

امام صادق عليه اسلام فرمود: هر كه خدا گمراهش كند و ديده دلش را كور سازد حق را ناگوار يابد و طعم شيرين آن را بچشد و شيطان دوستش گردد و او را به آبشخورهاي هلاكت برد و ديگر بازش نگرداند .

اين خانه اي است كه خداوند خلق خود را به وسيله آن پرستش وا داشته تا با حضور در آن فرمانبري آنان را بيا زمايد.

از اين رو آنها را به بزرگداشت و زيارت آن تشويق فرموده وآن را جايگاه پيامبران و قبله نماز گزارانش كرده است.

اين خانه شاخه اي از رضوان و خشنودي خدا است و راهي است كه به آمرزش او مي انجامد و بر بنياد كمال استوار و مركز عظمت است.

الامام الرضا عليه السلام : علة الحج الوفادة الي الله تعالي و طلب الزيادة والخروج من كل ما افترف وليكون تائبا ممامضي مستانفالما يستقبل و مافيه من استخراج الاموال و تعب الابدان، وخطرها عن الشهوات واللذات...، و مقنعه من في شرق الارض و غربها و من في البر و البحرممن يحج و ممن لا يحج من تاجرو جالب و بائع و مشترو كاسب و مسكين و قضاء حوائج اهل الاطراف و المواضع الممكن لهم الاجتماع فيها كذلك ليشهدوا منافع لهم.(1)

امام رضا عليه السلام علت حج وارد شدن بر خداي تعالي است طلب كردن ثواب بسيار و بيرون آمدن از همه گناهان گذشته و شروع كردن زندگي آينده از نو، همچنين است خروج كردن اموال و به رنج افكندن بدن و باز داشتن آن از خواهشها و لذتها و (نيز) به منفعت رسيدن كساني كه در شرق و غرب عالمند، در دريا و خشكي اند چه آنان كه حج مي كنند و چه آنان كه حج نمي كنند اعم از تاجر و وارد كننده اعم از تاجر و وارد كننده كالا و فروشنده و خريدار، و پيشه ور و مستمند و نيز برآورده شدن نيازهاي حومه نشينان و جاهايي كه محل اجتماع مردماست. تا سودهايي را كه از آن آنهاست ببينند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 - عيون اخبار الرضا عليه السلام : 2/90/1.


23


الامام علي عليه السلام : الاترون ان الله سبحانه اختبر الاولين من لدن آدم صلوات الله عليه الي الآخرين من هذا العالم باحجار لا تضرو لاتنفع، ولا تبصر و لاتسمع، فجلعها بيته الحرام الذي جعله للناس قياما، ثم وضعه باوعربقاع الارض حجرا و اقل نتائق الدنيا مدرا و اضيق بطون الاودية قطرا، بين جبال خشنة، ورمال دمة و عيون وشيلة، وقري منقطعة لايزكوبها خف و لاحامز ولا ظلف.

ثم امر آدم عليه السلام و ولده ان يثنوا اعطا فهم نحوه فصار مثابه لمنتجع اسفارهم، وغايه لملقي رحالهم، تهوي اليه ثمار الاقئده من مفاوز قفار سحيقة و مهاوي فجاج عميقة، و جزائر بحار منقطعة ، حتي يهزوا مناكبهم ذللا،‌يهوللون حوله، و يرملون علي اقدامهم،‌شعثا غبرا له، قد نبذو السرابيل وراء ظهورهم و شوهوا بااعفاء الشعور محاسن خلقهم، ابتلاء غظيما، و امتحانا شديدا، واختبارا مبينا، وتمحيصا بليغا جعله الله سببا و وصلة الي جنته .

ولواراد سبحانه ان يضع بيته الحرام و مشاعره العظام ، بين جنات و انهار ، وسهل وقرار ،جم الاشجار،داني الثمار،ملتف البني ،متصل القري ،بين برة سمراء ،وروضة خضراء ،

وارياف محدقة ،ورياض ناضدة ، لكان قد صغرقدرالجزاء علي حسب ضعف البلاء .

ولوكان الاساس المحمول عليها ، والاحجارالمرفوع بها ، بين زمردة خضراء ،ويا قوتة حمراء،ونورضياء،لخفف ذلك مصارعة الشك في الصدور و لوضع مجاهدة ابليس عن القلوب ،ولنفي معتلج الريب من الناس ، ولكن الله يختبرعباده با نواع الشدائد،و يتعبدهم بالوان المجاهد ،ويبتلهم بضروب المكاره ،اخراجا للتكبرمن قلوبهم ،واسكانا للتذلل في نفوسهم ، وليجعل ذلك ابوابا فتحا الي فضله ، واسبابا ذللا لعفوة .(1)

امام علي عليه السلام : آيا نمي بينيد كه خداي سبحان مردمان را از زمان آدم عليه السلام تا پايان جهان ، سنگهايي كه نه سود مي رسانند نه زياني و نه مي بينند و نه مي شنوند آزمايش كرد وآن سنگها را خانه ي با حرمت خود ساخت وآن راجايگاه گرد آمدن مردم قرار داد. سپس آن را در سنگلاخترين مكانها و بي گياه ترين نقاط زمين و تنگترين دره ها جاي داد . در ميان كوهها ي خشن و ريگ هاي داغ و چشمه هاي كم آب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 نهج البلاغه : الخطبه : 192


24


و آبادي هاي دور از هم كه شتري آن جا فربه مي شود ، نه اسبي ،نه گاوي ونه گوسفندي . سپس خداوند آدم و فرزندان اورا فرمود تا به سوي آن روي آورند . پس بيت الحرام سر منزل مقصود و بار اندازشان گرديد.

مردمان با تمام وجود از ميان فلات ها و دشت هاي دور دست و از درون وادي هاي و دره هاي پرشيب و از جزيره هاي از هم پراكنده هاي درياها به آنجا روي مي آورند تا به هنگام سعي از سر خواري و خاكساري شانه هاي خود را تكان دهند و لااله الالله گويان برگردن آن بچرخند و با موهاي آشفته و پيكرهاي گرد گرفته هر وله كنان بشتابند.

جامه هاي مشخصي خود را به كناري انداخته با اصلاح نكردن موها قيافه زيباي خود را تغيير دهند اين آزموني بزرگ و امتحاني سخت و آزمايش آشكار و خالص گرداني و پاكسازي مؤثري است كه خداوند بزرگ آن را سبب رحمت خود و رسيدن به بهشت قرار داده است.

اگر خداي سبحان مي خواست خانه با حرمت خود و مشعرهاي ارجمند خويش را درميان باغ ها و جوبيار ها و سرزمين هاي هموار و پر درخت و پرميوه كه خانه هايش به هم پيوسته و روستاهايش نزديك به هم است، در ميان گندمزارها و باغ هاي خرم و زمين هاي پرگياه و دشت هاي پر آب و دروسط باغستان هاي خرم و بهجت زا و جاده هاي آباد قرار مي داد هر آينه به همان نسبت كه آزمايش و امتحان ساده تر بود پاداش و جزا كم بود.

اگر شالوده كعبه و سنگ هايي كه در ساخت آن بكار رفته از زمرد سبز و ياقوت سوخ و نور روشنايي بود از رخنه شك و ترديد در سينه هاي ظاهر بينان كم مي كرد.

كوشش شيطان رااز دل ها بر كنار مي زد و تلاطم ترديد و وسوسه را از مردم دورمي ساخت. اما خداوند بندگانش رابا انواع سختي ها مي آزمايد و آنان را با مجاهدتهاي گوناگون به بندگي مي گيرد و به گرفتاري هاي مختلف آزمايششان مي كند، تا بدينوسيله كبر و خود پسندي از دل هايشان را بيرون كند و فروتني و خاكساري را درجان هايشان بنشاند، درهاي فضل و رحمتش را به روي آنان بگشايد و اسباب عفو خويش را به آساني در اختيارش نهد.


25


الامام الصادق عليه السلام : وقد ساله هشام بن الحكم عن عله الحج و الطواف بالبيت : ان الله تعالي خلق الخلق و امردهم و نهاهم ما يكون من امر الطاعة في الدين، ومصلحتهم من امر دنيا هم، فجعل فيه الاجتماع من المشرق والمغرب ليتعارفوا وليتربح كل قوم من التجارات من بلد الي بلد و ينتفع بذلك المكاري و الجمال، ولتعرف آثار رسول الله و تعرف اجناره و يذكر ولاينسي.

ولوكان كل قوم انما يتكلمون علي بلا دهم و مافيها هلكوا و خربت البلاد و سقط الجلب والار باح و عميت الاخبار، وسم يقفوا علي ذلك فذلك علة الحج.(1)

امام صادق عليه السلام : در پاسخ به سوال هشام بن حكم از علت حج و طواف كعبه فرمود: خداوند متعال مردمان را بيافريد و آنها را به پيروي از دين و انچه مصلحت دنياشان در آن است فرمان داد و نهي نمود و حج را مايه فراهم آمدن مردم از شرق و غرب عالم و آشنا شدن آنها با هم (و آگاه شدنشان از حال و روز يكديگر) قرار داد و تا بازرگاناني كه از شهري به شهري كالا مي برند سود برند و كرايه دهندگان و شتر داران به فايده ايي رسند و تا آثاراز پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) شناخته شود و خبرهاي آن حضرت نقل و باز گو شود و از يادها نرود.

اگر هر قومي و مردمي (فقط) به شهر و سرزمين خود بسنده مي كردند نابود مي شدند و شهرها ويران مي گشت و در آمدها و سودها آفت مي كرد و خبرها پوشيده مي ماند و كسي از آنها آگاه نمي شدند اين است علت حج.

الامام علي عليه السلام : و فرض عليكم حج بيته الحرام الذي جعله قبلة الانام، يردونه ورود الانعام، يالهون اليه ولوه الحمام، و جعله سبحانه علامة ليتواضعهم لعظمته و اذانهم لعزته.(2)

امام علي عليه السلام : خداوند زيارت بيت الحرام خود راكه قبله مردمانش كرد بر شما واجب گردايند. آنان همانند چهار پايان (كه بر آب وارد مي شوند) بر آن جا ورا د مي شوند و همچون كبوتران (كه به آشيانه خود بازمي گردند) مشتاقانه به آن جا روي مي آورند. خداوند آن خانه را نشانه اي بر اي فروتني مردمان در برابر عظمت خويش و اعترافشان به قدرت و عزت خويش قرارداد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 علل االشرايع : 405/6

2 نهج البلاغه : خطبه يك.


26


الامام الصادق عليه السلام : عليكم بحج هدا البيت فادمنوه، فان في ادمانكم الحج دفع مكاره الدنيا عنكم واهوال يوم القيامة.(1)

امام صادق عليه السلام : اين خانه را پيوسته زيارت كنيد كه زيارتهاي پيوسته شما از آن ناخواشيهاي دنيا و سختيها و هراس هاي روز رستاخيز رااز شمار دور ميكند.

الامام الباقر عليه السلام : الحج شكين القلوب.(2)

امام باقر عليه السلام : حج آرامش بخش دلهاست.

الامام زين العابدين عليه السلام : حجوا واعتمروا، تصح اجاسمك، و تتسع ارزا قكم، و يصلح ايمانكم و تكفوا موونة النسا و موونةعيا لاتكم.(3)

امام سجاد عليه السلام : حج و عمره به جاي آوريد تا بدنهايتان سالم بماند و روزي ها زياد شود و ايمانتان استوار گردد و هزينه مردم و خانه خود را تامين كند.

الامام الرضا عليه السلام : فان قال : فلم امر بالحج؟ قيل : لعلة الوفادة الي الله عزوجل و طلب الزيادة مع مافيه من النفقه و نقل اخبار الائمه عليهم السلام الي كل صقع و ناحية، كمال قال الله تعالي افلولا نفر من كل فرقه منهم طايفة لينفهوا في الدين و ( وليشهد وامنافع لهم).(4)

امام رضاعليه السلام : اگر بپرسد : چرا فرمان حج داده شده است؟ در پاسخ گفته شود، علتش وارد شدن بر خداوند عز وجل و طلب فزوني از اوست ... به علاوه آگاه شدن از مسائل ديني و رساندن اخبار امامان عليهم السلام به هر سو و ناحيه اي . چنان كه خداي تعالي فرموده است چرا ازهر گروهي دسته اي كوچ نمي كنند تا در اين فقيه و آگاه شوند و تا آن كه منافع خود را بيابند.

الامام الصادق عليه السلام : من حج حجتين لم يزل في خير حتي يموت.(5)

امام صادق عليه السلام : هر كس دو بار حج به جا آورد تا زنده است در خير و خوبي به سر خواهد برد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 امالي شيخ طوسي : 668/1398

2 امالي شيخ طوسي : 668/1398

6ثواب الاعمال : 70/3

4 عيون اخبار الرضا عليه السلام:2/119/1

5 الخاصل : 60/81.


27


رسول الله (صلّي الله عليه وآله) حجوا اتستفنوا.(1)

پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) حج كنيد تا بي نياز شويد.

الامام الصادق عليه السلام : و قد ساله اسحاق بن عمار : اني قد و طنت نفسي علي لزوم الحج كل عام بنفسي او بر جل من اهل بيتي بمالي و قد عزمت علي ذكل؟ فقلت: نعم، قال فان فصلت (ذلك) فايقن بكتز المال و ابشر بكنزه المال.(2)

امام صادق عليه السلام: در پاسخ به الحاق بن عمار كه عرض كرد : من خودم را آماده كرده ام كه هر ساله به حج بروم يا مردي از افراد خانواده ام را با هزينه خود م به حج بفرستم، فرمود : آيا براين كار مصمم هستي؟ عرض كردم : آري . فرمود : اگر چنين كني يقين داشته باش كه ثروتت زياد خواهد شد و تو را نويد توانگري ميدهم.

الامام زين العابدين عليه السلام : حق الحج ان تعلم انه و فادة الي ربك، و فرار اليه من ذنوبك و به قبول توبتك وقضاء الفرض الذي اوجبه الله عليك.(3)

امام سجاد عليه السلام : حق حج (برتو) اين است كه بداني بدان وسيله بر پروردگارت وارد مي شوي و از گناهانت به سوي آن مي گريزي و به وسيله آن توبه ات پذيرفته مي شود و فريضه و تكليفي را كه خدا بر تو واجب كرده است ادا مي كني.

الامام علي عليه السلام : و حج البيت و العمرة، فانهما ينفيان الفقر، و يكفران الذنب، ويوجبان الجنة.(4)

الامام علي عليه السلام : به جاي آوردن حج و عمره ناداري رااز بين مي برند، گناهان را پاك مي كند و موجب رفتن به بهشت مي شود.

رسول الله (صلّي الله عليه وآله) : يا علي ، كفر بالله العظيم من هذه الامه عشرة... و من وجد سعة فمات و لم يحج.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 المحاسن :2/79/1203

2 الخصال : 566/1

3 الخصال : 566/1

4 تحف العقول : 149

5 الخصال :451/56


28


پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله) اي علي ده كس از اين امت به خداي بزرگ كفر ورزيده است... و كسي كه توانايي حج داشته باشد اما تازنده است حج نگذارد.

الامام علي عليه السلام : من ترك الحج لحاجة من حوائج الدنيا لم يقض حتي بنظر الي المحلقين.(1)

امام علي (عليه السلام) : هر كس حج را به سبب مشكل و نيازي دنيوي ترك كند، تا زماني كه حاجيان را ببنيد (حاجيان از حج برگردند يا خودش به حج رود) نياز و مشكلش برطرف نشود.

الامام الصادق عليه السلام : من مات و لم يحج حجة الاسلام، ولم تمنعه من ذلك حاجة بتجف به، او مرض لايطيق الحج من اجله، اوسلطان يمنعه، فليمت ان شاء يهوديان و ان شاء نصرانيان.(2)

امام صادق (عليه السلام) : هر كس بميرد و حج نگزارده باشد، اگر نه به سبب فقر شديد، يا بيماري باز دارنده از حج و يا ممانعت قدرتمندري از حج خود داري كرده باشد، بايد كه يهودي بميرد اگر خواهد ويا نصراني.

عنه عليه السلام في قوله تعالي : (من لحان في هذه اعمي فهوفي الاخرة اعمي واضل سبيلا) : ذلك الذي يسوف يعني حجة الاسلام - يقول : اهام احج العام احج حتي يجيئه الموت.(3)

در باره آيه هر كس در اين سراي كور باشد در آخرت نيز كور است و گمراهند فرمود : او كسي است كه حج، يعني حج واجب را به تاخير اندازد و بگويد : امسال حج مي روم، سال ديگر حج مي روم، تا آن كه سرانجام مرگش فرارسد. و في الصحيح عن معاوية بن عمار عنه عليه السلام قال : قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله) : الحج والعمرة ينفيان الفقر كما ينفي اسكير خبث الحديد ، قال : معاويه، فقلت : حج افضل حتي بلغت ثلاثين و رقبة، فقال : حجة افضل( 4 )

رسول الله (صلّي الله عليه وآله) فرمود : حج و عمره فقر را از بين مي برند همچنانكه سوهان زنگ را معاويه گفت : آيا حج افضل است يا بنده آزاد كردن، فرمود حج افضل است، گفتم دو بنده آزاد كردن چطور؟ فرمود : حج افضل است، همينطور اضافه مي كردم تا اينكه رسيد به سه بنده فرمود : حج از سي بنده آزاد كردن هم افضل است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ثواب الاعمال :281/1

2 ثواب الاعمال : 282/2

3 تفسير عياشي : 2/305/127

4 المحجة البيضاء في تهذيب الاعياء ، ج2/147.


29


فصل سوم

نظرات فقهاء

كتاب الهادي الي الطريقة الوسطي في شرح العروة الوثقي

قال الله تعالي في كتابه الكريم :

ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا و من كفر فان الله غني عن العالمين (آل عمران :97).

من اركان الدين الحج.

الحج في اللغةعلي معان ،قا ل في القاموس : الحج القصد و الكف و القدوم و الغلبة بالحجة و كثرة الا ختلاف والتردد و قصد مكة للنسك و هو حاج و حجاج و حج . انتهي.

و في الشرع عرفوه بتعاريف مختلفه، قال في الحائق : عرفه الشيخ و من بتعه با نه قصد البيت الا داالمناسك المخصوة عنده انتهي.

و قال في الشرايع : بانه اسم لمجموع المناسك المؤداة في المشاعر المخصوصة . انتهي.

ثم اعلم آن الحج من اركان الدين كما تضمنه الروايات المرويه في كتب الفريقين كصحيحه زرارة عن ابي جعفر عليه السلام قال : بني الا سلام علي خمسة الاشياء: علي الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولاية و صحيحه الفضيل بن يسار عن ابي جعفر عليه السلام قال : بني الاسلام علي خمس : علي الصلوه والزكاة و الحج الصوم والولاية.(1)

و هو واجب علي كل من استجمع الشرائط\ من الرجال و النساء و الخناثي\ بالكتاب والسنة والا جماع من جميع المسلمين بالضرورة.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 رساائل الشيعه با يك از ابواب مقدمه عبادات - حديث


30


الدليل علي وجوب الحج من الكتاب قوله تعالي : ولله علي الناس حج البيت من الستطاع اليه سبيلا و من كفرفان الله غني عن العالمين.

والناس عام يشمل الرجال و النساء و الخناثي

قال في المدارك : وقدا جمع المسلمون كافة علي وجوب الحج.(1)

و قال في المعتبر : والحج فرض علي كل مكلف مستطيع من الذكور و الاناث و علي ذلك اجماع المسلمين كافة.(2)

و قال العلامة في التذكرة :الحج فريضة من فرائض الاسلام ومن اعظم اركانه بالنص والاجماع .(3)

ومنكره في سلك الكافرين ،وتاركه عمدا مستخفا به بمنزلتهم ، وتركه من غير استخفاف من الكبائر.

لا اشكال في كفر من انكر الحج اذا قري عليه القران و فسر له لان انكاره هذا يرجع الي انكار الرسالة و هو كفر لان الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا صلي الله عليه و آله رسول الله و التصديق بما جاء به فمن انكر الوحدانية او الرساله او انكر القرآن و ان كان آية من فهو كافر.

ولايجب في اصل الشرع الامرة واحدة في تمام العمر و هو المسمي بحجة الاسلام اي الحج الذي بني عليه الاسلام مثل الصلوة و الصوم و الخمس و الزكاة.(4)

(انتهي مافي الهادي)

ترجمه كتاب الهادي:

خداوند تبارك و تعالي در قرآن كريم مي فرمايد : و براي خدا بر مردم است كه آهنگ خانه او كنند آنها كه توانايي رفتن به سوي آن دارند و هر كس كفر بورزد (و حج را ترك كند) خداوند از همه جهانيان بي نياز است.

حج از اركان دين است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 مدارك الاحكام 7:7

2 المعتبر في شرح المختصر : 326

3 كتاب الحج 1:3

4 الهادي الي الطريقة الوسطي في شرح العروة الوثق، كتاب الحج، الجزء الاولص23 الي ص26


31


حج در لغت بر معاني مختلفه آمده است. در كتاب قاموس فرموده است: حج قصد كردن را گويند. و قصد كردن مكه را به جهت عبادت و مناسك خاص خود.

و در شرع به تعاريف مختلف حج را بيان كرده اند. در كتاب حدائق فرموده است : شيخ و كساني كه از او تبعيت كرده اند حج را به قصد كردن خانه خدا جهت مناسك مخصوص تعريف كرده اند.

سپس بدان بدرستي كه حج از اركان دين است همچنانكه رواياتي كه در كتابهاي شيعه و سني است متضمن همين معني است. مثل صحيحه زارة از امام ابو جعفر عليه السلام فرموده اسلام بر پنج چيز بنانهاده شده است بر نماز و زكات و حج و روزه و ولايت.

و حج بر هر كس كه جامع شرايط باشد واجب است، خواه مرد باشد يا زن يا خنثي و اين وجوب حج از كتاب و سنت و اجماع جميع مسلمين فهميده مي شود.

دليل بر وجوب حج از كتاب قول خداوند تبارك و تعالي و آيه ولله علي الناس... مي باشد.

و ناس (مردم) عام است وعموميت دارد و شامل مرد و زن و خنثي مي شود.

صاحب مدارك فرموده است در كتابش كه تمامي مسلمين اجماع دارند بر وجوب حج.

در كتاب معتبر هم فرموده حج واجب است بر هر مكلف مستطيع از مرد و يا زن و تمامي مسلمين اجماع دارند بر وجوب حج جناب علامه در تذكره فرموده : حج فريضه است از فرائض اسلام و از اعظم اركان اسلام است به نص و اجماع. كسي كه حج را منكر شود جزء كافرين محسوب مي شود و كسي هم كه عملا حج را ترك كند در سلك كافرين است. در تمام عمر يكبار بيشتر حج واجب نيست حجي كه حجة الاسلام او را نامگذاري كرده اند.

(انتهاي كتاب شرح عروة الوثقي آيت الله سيد علي محمد دستغيب)

قال شيخ في النهايه:

الحج فريضه علي كل حرمكلف مستطيع للحچ رجلا كان او امراة.


32


ذكر ناكونه بانعا، لان من ليس ببالغ من الرجال و من النساء لايجب عليه الحج، فان حج و هو غير بانع او حج به غيره وهو طفل، لم يجزاء ذلك من حجة الاسلام و كان عليه الاعادة بعدالبلوغ.

و ذكرناكونه حرا الا العبد لا يحج عليه الحج فان حج في حال العبودية ثم اعتق بعدذلك لم يجزاء ذلك عن حجة الاسلام و كانت عليه الاعادة وسواء كانت الحجة التي حجها باذن مولاه او بغير اذنه.

اللهم الا ان يلحقه العتاق قبل ان يفوته الوقوف باحدالموقفين ، فان ادرك احد الموقفين بعد القتن فقد اجزاء عن حجة الاسلام.

وذكر ناكونه مكلفا لان من ليس بملكف من المجانين و غير هم، لا تقع حجتهم الموقع الصيحح، ولا تجزي عنهم و كانت الحجة في ذمتهم ان عادوا الي حال الصحة و كمال العقل وذكر نا كونه مستطيعا، لان من ليس لمستطيع لا يجب عليه الحج.

والاستطاعة هي الزاد و الراحلة و الرجوع الي كفاية و تخليه السرب من جميع الموانع، فان ملك الزاد و الراحله، ولم يكن معه غيره، لم يجب عليه الحج.

اللهم الا ان يكون صاحب حرفه و صناعة يرجع اليها، و يمكنه ان تعيش بها.(1)

ترجمه كتاب النهايه:

جناب شيخ در نهايه مي فرمايند:

حج بر هرانسان آزاد و بالغ مكلف و مستطيع واجب است خواه مرد باشد يا زن.

بالغ را ذكر كريدم چون حج را شخصي غير بالغ از زن و مرد واجب نيست و اگر غير بالغ حج را بجا آورد مجزي از حجة السلام نيست و بعد از بلوغ بايد شخص اعاده كند.

و حر را گفتيم چون بر عبد حج واجب نيست پس اگر در حال عبد بودن حج كرد و بعد آزاد شد مجزي نيست از حجت الاسلام و بايد حج را اعاده كند خواه به اذن مولايش حج را بجا آورده خواه نه.

مگر اينكه گفته شود قبل از وقوف آزاد شود پس اگر درك كرد يكي از موقفين را بعد از آزاد شدن پس از حجة الاسلام كفايت مي كند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 النهايه في مجرد الفقه و الفتاوي، المش، ص 203


33


و مكلف را آورديم به دليل اينكه مجنون مكلف نيست پس عاقل هم بايد باشد.

واستطاعت همان زاد و توشه است و در صورت برگشت مخارج خود و عيالش را داشته باشد.

مگر اينكه گفته شود كه شخص مكلف صاحب حرفه ايي يا صناعيت باشد كه بتواند بعد از رجوع به آن حرفه امرار معاش كند.(انتهي ترجمه كتاب النهاية).

قال صاحب كتاب فقه الرضا:

اعلم يرحمك الله ان الحج فريضة من فرائض الله جل و عزاللازمة منه الواجبة علي من الستطاع اليه سبيلا و قد وجب في طول العمر مرة واحدة و وعد عليها من الثواب الجنة و العفو من الذنوب وسمي تارك كار و او تو عد علي تاركه بالنار فنغوذ بالله و روي ان منادياينادي بالحاج اذا قضواضا سكهم قد غفر لكم مامضي فا ستفنوا العمل. و روي ان حجة مقبولة خير من الدنيا بما فيها و جعله في شهود معلوم مقدون العمرة الحا الحج ماد في مايتم به فرض الحج الاحرام بشروطه والتبليه و الطواف و الصلوة عند المقام والسعي بين الصفا و المروة و الموفقين و اداالكفارات و النسك و الزياره وطواف النساء والذي يفسيد الحج و يوجب الحج من قابل الجماع للمحرم في الحرم و ماسوي ذلك ( 1 )

صاحب فقه الرضا مي فر مايند:

بدان كه خداوند رحمت كند تو را كه حج واجب است و فريضه اي است از طرف خداوند لازم و واجب است بر كسي كه مستطيع است و در تمام عمر يكبار بيشتر واجب نمي شود دو وعده داده شده كسي كه حج بگذارد پاداشش بهشت است و بخشيده شدن گناهان و ترك كننده حج را كافر شمرده اند.

و روايت شده كه يك حج مقبول بهتر است از دنيا و هر آنچه در آن است.

(انتهي ترجمه فقه الرضا).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 فقه الرضا ، ص 214


34


كتاب الاقتصاد الهادي الي طريق الرشاد

قال الشيخ الطوسي:

الحج في الشريعة عبارة‌عن قصد البيت الحرام لاداء مناسك مخصوصه علي وجه مخصوص في ازمان مخصوصه ممن كان علي صفة مخصوصة.

و هو علي ضربين: مفروض و مسنون.

والمفروض علي ضربين: احدهما يجب باصل الشرع و هي حجة الاسلام، و هي واجبة علي كل حر، بانع كامل العاقل؛ صحيح الجسم، متمكن من الاستمساك علي الراحلة، مخلي السرب من الموانع يمكنه المسير واجد الزادو الراحلة ولما يتركه من نفقة من يجب عليه نفقته علي الاقتصاد و لا ينفقه علي نفسه ذاهبا و جائيا بالاقتصاد و يبقي بعدذلك مايرجع الي كفاية و في معيشة اوصناعة اوحرفة يرجع اليها.

و متي اختل شيء من هذ الشروط فانه لايجب عليه الحج و ان كان مستحبا له تكلفه و القيام به، غير انه اذافعله ثم تكاملت شروط و جوبه فلا بد له من اعادة الحج.

و من شرط صحة اداها الاسلام و كامل العقل

و متي تكاملت هذه الشروط تجب في العمرمرة واحدة، و مازاد عليها فمستحب مندوب اليه.(1)

ترجمه كتاب الاقتصاد شيخ طوسي :

جناب شيخ طوسي مي فرمايند:

حج در شريعت عبارت است از قصد كردن بيت الله الحرام جهت انجام اعمال مخصوص بر وجه مخصوص در زمان هاي مخصوص بر كسي كه جامع صفات مخصوص است.

و حج بر دو نوع است واجب و مستحب:

واجب بر دو نوع است : اول واجب است به اصل شرع كه اين را حجة الاسلام گويند و اين واجب است بر هر شخص آزاد بالغ و كامل و عاقل و شخصي كه جسمش تندرست است و زاد وراحله و توشه رفت و برگشت را داشته باشد.

و هر كدام از اين شرايط نبا شد حج واجب نيست هر چند كه براي چنين شخصي مستحب است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 الاقتصاد الهادي الي طريق الرشاد (شيخ طوسي ص 297)


35


و از ديگر شرائط اسلام كمال عقل است. و زماني كه شرايط جمع باشد يكبار بيشتر در عمر واجب نيست هرچند كه مستحب است.(انتهي ترجمه كتاب الاقتصاد)

كتاب السرائر

قال صاحب الكتاب السرائر:

الحج في الشريعة هو القصد الي مواضع مخصوصه ،لاداء مناسك مخصوصه عندها ،متعلقة بزمان مخصوص ،وانما قلنا ذلك، لان الوقوف بعرفة و قصدها واجب و كذلك المشعر الحرام و مني فاذا اقتصرنا في الحد علي البيت الحرام فحسب، خرجت هذه المواضع من القصد وهذا لايجوز...(1)

ترجمه كتاب السرائر :

صاحب كتاب السرائر مي فرمايد:

حج در شريعت همان قصد كردن به سوي موضع هاي مخصوص است جهت انجام اعمال مخصوص و اين اعمال مخصوص (مناسك حج) در زمان مخصوص و اين قصد بايد ادامه داشته باشد تا آخر اعمال.

همانطور كه در وقوف به عرفه قصد كردن به توقف هم شرط است .(انتهي ترجمه السرائر).

كتاب اصباح الشيعه:

قال صاحب اصباح الشيعه :

الحج قصد بيت الحرام لاداء مناسك مخصوصة، يتعلق بزمان مخصوص و يحتاج الي معرفة اقسامه و شروطه و كيفية فعله و ما يفسره و احكامه.

والحج ضربان : مفروض و مسنون فالمفروض: حج الاسلام و حج النذر و العهد و حج الكفارة والمسنون ما عدا ذلك و يفارق الواجب في انه لايجب الا بتداء به ويسا ويه بعد الدخول فيه في وجوب المضي فيه و في سائر الاحكام الا وجوب القضاء له اذا فات.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 السرائر الحاوي التحرير الفتاوي :ح1،ص506.


36


فضربان : شرائط الوجوب و شرائط صحة الاداء، فشرائط الوجوب في حجة الاسلام (الحريه) والبلوغ و كمال العقل و الاستطاعة تكون بالصحة و التخليه و امن الطريق و وجود الزادو الراحلة و الكفايه له و لمن يعوله والعود دالي كفاية من صناعة او غير ها و شرائط صحة الادا الاسلام و كمال العقل والوقت والنية والختنة( 1 )

ترجمه كتاب اصباح الشيعه:

حج قصد كردن بيت الله الحرام است جهت انجام مناسك مخصوص كه تعلق دارد به زمان مخصوص.

و حج بر دو نوع است : واجب و مستحب

واجب مثل حجة الاسلام ، حج نذري و عهدي و مستحب غير ازاين ها است.

شرايط وجوبش عبارتست از : آزاد بودن و بلوغ و كمال عقل و استطاعت

شرايط صحت عبارتست از : اسلام، كمال عقل، داخل وقت بودن، نيت كردن و ختنه بودن.(انتهي ترجمه كتاب اصباح الشيعه)

كتاب المختصر النافع:

قال صاحب المختصر النافع:

و هو فرض علي المستطيع من الرجال والخناثي والنساء

و يجب باصل الشرع مرة، وجوبا مضيقا.

و قد يجب بالنذر و شبهه و بالا ستيجار والافساد و يستحب لفا قد ا لشرائط كا لفقير والمملوك مع اذن مولاه المقدمة ثانية في شرائط حجة الاسلام.

و هي ستة : البلوغ والعقل و الحرية والزاد والراحلة و التمكن من المسير و يد خل فيه الصحة و امكان الركوب و تخليه السرب.

فلا يجب علي الصبي و علي المجنون.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 اصباح الشيعه بمصباح الشريعه:ص149


37


ويصح الاحرام من الصبي المميز، و بالصبي غير المميز و كذايصبح بالمجنون و لوحج بهمالم يجزلهما عن الفرض.

ويصح الحج من العبد مع اذن المولي، لكن لايجزئه عن الفرض، الا ان يدرك احد الموقفين معتقا.

و من لا راحله له ولازاد له حج كان ندبا و يعيد لواستطاع.

و لوبذل له الزاد و الراحله صار مستطيعا. و لوحج به بعض اخوانه اجزاء ه عن الفرض...(1)

ترجمه كتاب المختصر:

و حج بر هر شخص مستطيع از مردان و زنان و خنثي واجب است.

وجوبش به اصل شرع مي باشد و يكبار در عمر بيشتر واجب نيست و وجوبش هم وجوب مضيق است.

و گاهي واجب مي شود به نذر كردن و شبه نذر و به اجاره كردن و فاسد شدن.

و مستحب است براي شخص فاقد شرايط مثل فقير و مملوك به اذن مولايش.

در شرايط حجة الاسلام شش شرط مي باشد : بلوغ و عقل و حرية و زاد و راحله و باز بودن راه و صحت بدن و امكان ركوب پس بر بچه و مجنون حج واجب نيست. البته صحيح است احرام از بچه مميز و غير مميز و حتي مجنون لكن اگر حج بجا آورند از حجة الاسلام مجزي نيست.

صحيح است حج عبد باذن مولا لكن از فرض مجز ي نيست مگر قبل از درك و قوفين آزاد شود.

اگر شخصي زاد و راحله ندارد و حج مستحبي انجام دهد اگر استطاعت پيدا كرد بايد دوباره حج بجا آورد.

و اگر زاد و راحله را به او بذل و بخشش كنند شخص مستطيع مي شود. (انتهي ترجمه المختصر)

كتاب تبصره المتعلمين في احكام الدين:

قال في التبصره:

و هي حجة الاسلام و ما يجب بالنذر و شبهه و بالاستيجار والافساد فحجة الاسلام واجبة باصل الشرع مرة واحدة علي الذكور والاناث و الخناثي به شروط ستة:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 المختصر النافع في فقه الامية : ج1،ص75


38


البلوغ فالعقل و الحرية والزاد و الراحة و امكان المسير( 1 )

كتاب تلخيص المرام :

قال في التخليص :

الحج واجب علي الفور مرة علي المستطيع البالغ العاقل الحر.

والاستطاعة: الزاد و الراحلة و امكان المسير والصحة و مونة اهله و تخليه السرب قيل: والرجوع الي الكافيه.(2)

كتاب قواعد الاحكام :

قال في القواعد:

الحج لغة القصد و شرعا القصد الي البيت الله تعالي بمكه مع ادامناسك مخصوصة عنده، و هومن اعظم اركان الاسلام.

و هو واجب و ندب فالواجب اماباصل الشرع و هو حجة الاسلام مرة واحدة في العمر علي الفور و اما بسبب كالنذر و شبهه او بالافساد او بالا ستئجار و يتكرر بتكرر السبب.

والمندوب ماعده كفاقد الشروط و المتبرع به ...(3)

ترجمه كتاب قواعد:

حج در لغت قصد كردن را گويند و در شرع قصد كردن به سوي خانه خداوند تبارك و تعالي در مكه جهت انجام دادن اعمال مخصوص در بيت الله الحرام و حج از بزرگترين ركن هاي اسلام مي باشد. و حج دو نوع است واجب و مستحب كه حج واجب به اصل شرع واجب است كه او را حجة الاسلام گويند و در تمام عمر يك مرتبه واجب نمي شود و واجب فوري است كه به سبب هايي حج واجب، واجب مي شود مثل نذر و شبه نذر و فاسد كردن حج، يا استيجار و مستحب غير اين ها را گويند. (انتهي)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 تبصرة المتعليمن في احكام الدين : ص71

2 تلخيص المرام في معرفة الاحكام، المتن:ص57

3 قواعد الاحكام في معرفة الحلال و الحرام\ ج1ص397.


39


همانطور كه ملاحظه گرديد در عموم كتابهاي فقهي حج را واجب دانسته اند به اصل شرع و وجوبش را فوري مي دانند و مي فرمايند حج واجب كه آن را حجة الاسلام مي گويند در تمام عمر يك بار بيشتر واجب نمي شود و انسان بايد مستطيع باشد.

بخاطر طولاني نشدن مقاله و تقربيا مانند هم بودن متن فقهاء فقط به ذكر كتاب ها و صفحه آن اكتفاء ميشود.

بقيه كتاب هاي فقهي به شرح ذيل مي باشد:

1. حاشيه الارشاد كتاب الحج ج1 ص 363.

2. حاشيه شرائع الاسلام ص 217.

3. الروضه البهيه في شرح اللمعه الدمشيقة، ج2،ص159.

4. فوائد القواعد، المتن، ص 331.

5. زبدة البيان في احكام القرآن ص 216.

6. مجمع الفائدة والبرهان في شرح ارشاد الاذهان ج6،4.

7. مدارك الاحكام في شرح عبادات شرائع الاسلام ج7، ص5.

8. مناهج الاخيار في شرح الاستبصار، ج3،ص289.

9. روضة المتقين في شرح من لايحضرة الفقيه ، ج4،ص2.

10. كفايه الاحكام : ج 1 ص 276.

11. رياض المسائل : ج 6 ص 7.

12. الشرح الصغير في شرح مختصر النافع : ج 1،ص313.

13. مستند الشيعه في احكام الشريعه: ج11ص7.

14. كتاب الحج (للشيخ انصاري): ص5.

15. مناسك حج (المحشي للشيخ الانصاري):ص17.

16. كتاب الحج (للشاهرودي) ج1ص2.

17. تحرير الوسيله : ج1 ص 370.

18. مناسك حج (المحش للامام الخميني) ص13.

19. منهاج المومنين : ج1 ص 296.


40


20. مختصر الاحكام: ص 158.

21. مناسك حج (للخامنئي) ص 2.

22. مناسك حج و عمره (للبهجة) ص 29.

23. كتاب الحج (للفاضل) ص 7.

24. حواريات فقهيه ، ص 171.

25. جامع المقاصد في شرح القواعد :ج3 ص108.

26. ايضاح القوائد في شرح مشكلات القوائد ج 1 ص 259.

27. الدروس الشرعيه في فقه الاماميه :ج 1 ص 314.

28. غاية المرادفي شرح نكت الارشاد ج 1 ص 363.

29. اللمعة الدمشقيه في فقه الاماميه : ص 63.

30. كنزالعرفان في فقه القرآن: ج1ص 263.


41


نتيجه:

بعد از اينكه تمامي تفاسير را مشاهده كردم و نظرات فقهي تعدادي از فقهاء و علماء را ديدم و روايات ائمه اطهار عليهم السلام را بررسي كردم به اين نتيجه رسيدم كه حج به دليل آيه ي (ولله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا ) واجب مي باشد به اصل شرع و اين حج را كه حجت الاسلام مي گويند در تمام عمر يكبار بيشتر واجب نمي شود و شخص بايد مستطيع باشد كه استطاعت شامل موارد زير مي شود:

1- توانايي مالي براي سفر به حج يا توانايي بذلي.

2- توانايي مالي در اداره زندگي تا بازگشت از حج.

3- توانايي اداره زندگي پس از باز گشت ازحج.

4- توانايي جسمي (يعني قادر بر انجام اعمال ياسفر كردن باشد و گرنه بايد نائب بگيرد).

5- توانايي طريقي (يعني راه بازو امن باشد).

6- توانايي زماني ( يعني وقت كافي براي رسيدن به مكه و انجام اعمال حج داشته باشد)

البته قبل از استطاعت شخص بايد بالغ و عاقل هم باشد و همچنين شخص بايد آزاد (حر) باشد و اگر چنانچه قبل از بلوغ و يا عاقل بودن حج بجا آورد كفايت از حجة الاسلام نمي كند و مجزي نيست و بعد در صورت استطاعت بايد دوباره بجا آورد.

و بنا بر روايت اگر شخصي عمدا حج راترك كند به دين يهود و نصري از دنيا رفته است.

به اميد روزي كه خداوند تبارك و تعالي حج خانه خود را نصيب همه مومنين و شيعيان آقا اميرالمومنين عليه السلام بفرمايد.

و من الله التوفيق و عليه التكلان

اللهم عجل لوليك الفرج


42


كتابنامه:

1- قرآن كريم.

2- ترجمه الميزان.

3- ترجمه جوامع الجامع.

4- ترجمه مجمع البيان.

5- تفسير آسان.

6- تفسير اثني عشر.

7- تفسير القرآن المجيد.

8- تفسير بيان السعاده في مقامات العباده.

9- تفسير جامع.

10- روضه الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن .

11- تفسير المراغي.

12- تفسير الوسيط القرآن الكريم.

13- ثواب اعمال.

14- تفسير عياشي.

15- المهجه البيضاء في تهذيب الاحيا.

16- الخصال.

17- المحاسن.

18- تحف العقول.

19- نهج البلاغه.

20- امالي شيخ طوسي.

21- عيون اخبار الرضا عليه السلام.

22- علل الشرايع.

23- امالي صدوق.

24-البحار.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

25- تفسير صفي.

26- الكافي.

27- التهذيب.

28- وسائل الشيعه.

29- مدارك احكام.

30- المتعبر في شرح المختصر.

31- الهادي الي الطريقة الوسطي في شرح العروة الوثقي.

32- النهايه في مجرد الفقه و الفتوي

33- فقه الرضا

34- الاقتصاد الهادي الي طريق الرشاد شيخ طوسي

35- تهذيب الاحكام

36- السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي.

37- اصباح الشيعه بمصباح الشريعه.

38- المختصر النافع في فقه الاماميه.

39- تبصره المتعلمين في احكام الدين.

40- تلخيص المرام في معرفة الاحكام.

41- قواعد الاحكام في معرفة الحلال و الحرام.

42- مختلف الشيعه في احكام الشريعة.


(منبع)

 
16 آبان 1390 6:17 بعدازظهر

ارسال نظر

» لطفا کوتاه و در مورد اين مطلب بنويسيد.